امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wrung

rʌŋ rʌŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wrung
  • شکل سوم:

    wrung

معنی‌ها

adverb
زمان گذشته ساده فعل Wring

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adverb
قسمت سوم فعل Wring
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrung

  1. verb Obtain by coercion or intimidation
    Synonyms:
    contorted squeezed wrenched distorted extorted twisted deformed gouged writhed strained compressed racked strangled turned screwed pressed pinched exacted extracted perverted choked
  1. verb To alter the position of by a sharp, forcible twisting or turning movement
    Synonyms:
    wrenched
  1. verb Twist and compress, as if in pain or anguish
    Synonyms:
    wrenched
  1. adjective
    Synonyms:
    twisted squeezed-out pressed compressed forced dried

ارجاع به لغت wrung

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrung

لغات نزدیک wrung

پیشنهاد بهبود معانی