آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ دی ۱۴۰۲

    Screwed

    skruːd skruːd

    سوم‌شخص مفرد:

    screws

    وجه وصفی حال:

    screwing

    صفت تفضیلی:

    more screwed

    صفت عالی:

    most screwed

    معنی screwed | جمله با screwed

    adjective informal

    شرایط مشکل

    If they don't get this finished on time, they're screwed.

    اگه این کار رو به‌موقع تموم نکنن، بدبخت میشن.

    I'm screwed if I don't finish this project by tomorrow.

    اگه تا فردا این پروژه رو تموم نکنم بدبختم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The broken machine left us feeling screwed.

    ماشین خراب باعث شد که ما احساس مشکل کنیم.

    noun

    پیچ و مهره، رزوه‌، حدیده‌

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The screwed on the cabinet kept falling off.

    پیچ و مهره‌ی روی کابینت مدام می‌افتاد.

    The screwed of chair made the chair stable.

    پیچ و مهره‌ی صندلی، آن‌ را باثبات می‌کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The screw came loose and the shelf collapsed.

    پیچ شل شد و قفسه فرو ریخت.

    noun

    مارپیچ، پیچدار، تابیده، تابدار

    The road was screwed.

    جاده مارپیچ بود.

    The baby girl's hair was screwed.

    موهای دختربچه پیچدار شده بود.

    noun countable

    جانورشناسی اسب پیر

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    The rancher decided to retire the screwed.

    دامدار تصمیم گرفت که به اسب پیر استراحت دهد.

    The screwed was a loyal companion to its rider for many years.

    اسب پیر سال‌ها همراه وفادار سوارکارش بود.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی بسته‌ی تنباکو

    Can you pass me the screws?

    آیا می‌توانید بسته‌ی تنباکو را به من بدهید؟

    He always carries a screwed in his pocket for when he needs a smoke.

    او همیشه یک بسته‌ی تنباکو در جیب‌اش برای زمانی که نیاز به استعمال دارد می‌برد.

    noun countable

    زندانبان

    The screwed watched the inmates closely.

    زندانبان زندانیان را از نزدیک تماشا می‌کرد.

    The screws patrolled the prison yard.

    زندانبان‌ها در حیاط زندان گشت می‌زدند.

    noun countable

    معامله‌گر زیرک

    The screwed was able to secure a great price for his client.

    معامله‌گر زیرک توانست قیمت بسیارخوبی را برای مشتری خود تضمین کند.

    He was known as the biggest screwed in town.

    او به‌عنوان بزرگ‌ترین معامله‌گر زیرک شهر شناخته می‌شد.

    noun

    پروانه (کشتی و قایق)، ملخ (هواپیما)

    The ship's screwed malfunctioned, causing it to lose power.

    پروانه‌ی کشتی خراب شد و باعث ازدست‌دادن قدرت آن شد.

    The pilot checked the screws before takeoff.

    خلبان ملخ‌های هواپیما را قبل‌از بلند شدن چک کرد.

    noun

    اشکلک شست (ابزار تنبیه و شکنجه)

    The screw left deep marks on the victim's fingers.

    اشکلک شست آثار عمیقی روی انگشتان قربانی بر جای گذاشت.

    The torturer enjoyed twisting the screw, causing immense pain.

    شکنجه‌گر از چرخاندن اشکلک شست لذت می‌برد و باعث درد شدید می‌شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد screwed

    1. verb have sexual intercourse with
      Synonyms:
      loved known bedded humped banged forced cheated twisted distorted contorted wound spiralled turned tightened threaded fastened bolted riveted twined squeezed wrenched racked oppressed jockeyed
      Antonyms:
      helped unscrewed

    سوال‌های رایج screwed

    وجه وصفی حال screwed چی میشه؟

    وجه وصفی حال screwed در زبان انگلیسی screwing است.

    سوم‌شخص مفرد screwed چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد screwed در زبان انگلیسی screws است.

    صفت تفضیلی screwed چی میشه؟

    صفت تفضیلی screwed در زبان انگلیسی more screwed است.

    صفت عالی screwed چی میشه؟

    صفت عالی screwed در زبان انگلیسی most screwed است.

    ارجاع به لغت screwed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «screwed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/screwed

    لغات نزدیک screwed

    • - screwball
    • - screwdriver
    • - screwed
    • - screwer
    • - screwlike
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.