سومشخص مفرد:
humpsوجه وصفی حال:
humpingصفت تفضیلی:
more humpedصفت عالی:
most humpedگوژپشت، قوزدار، کوژ، چفته
a two-humped camel
شتر دو کوهانه
a humped whale
نهنگ کوهاندار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «humped» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humped