Humpbacked

ˈhʌmpbækt ˈhʌmpbækt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
گوژپشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد humpbacked

  1. adjective Characteristic of or suffering from kyphosis, an abnormality of the vertebral column
    Synonyms: stooped, malformed, crookback, crookbacked, distorted, humped, hunchbacked, gibbous, kyphotic

ارجاع به لغت humpbacked

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «humpbacked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/humpbacked

لغات نزدیک humpbacked

پیشنهاد بهبود معانی