فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Otherwise

ˈʌðərwaɪz ˈʌðəwaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • pronoun B1
    طور دیگر، جور دیگر
    • - I could not act otherwise.
    • - نمی‌توانستم جور دیگری عمل کنم.
  • adverb
    وگرنه، والا، درغیراین‌صورت
    • - Go, otherwise I will tell your father!
    • - برو والا به پدرت می‌گویم!
    • - ... give, otherwise the tyrant will take by force.
    • - .... بده وگرنه ستمگر به زور بستاند.
    • - We must take a taxi, otherwise we will be late.
    • - باید تاکسی بگیریم، والا دیرمان خواهد شد.
    • - I would love to come, but I am otherwise engaged.
    • - خیلی دلم می‌خواست بیایم؛ ولی کار دیگری دارم.
    • - To believe otherwise is folly.
    • - اعتقاد به غیر از این حماقت است.
  • adverb
    از جهات دیگر، از لحاظ دیگر
    • - an otherwise intelligent person
    • - آدمی که از لحاظ دیگر باهوش است
  • adverb
    به‌طریق دیگر، به‌طور متفاوت
    • - The truth is quite otherwise.
    • - واقعیت با این کاملاً فرق دارد.
  • adjective
    غیر از این، جز این
    • - if conditions were otherwise
    • - اگر شرایط غیر از این بود
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد otherwise

  1. adverb in another way; alternatively
    Synonyms: any other way, contrarily, differently, diversely, elseways, if not, in different circumstances, on the other hand, or else, or then, under other conditions, variously

ارجاع به لغت otherwise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «otherwise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/otherwise

لغات نزدیک otherwise

پیشنهاد بهبود معانی