امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Variously

    ˈveriəsli ˈveəriəsli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    به‌ طور مختلف، چند‌ جور، به طرق مختلف، به شیوه‌های گوناگون

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The artist's work was interpreted variously by different critics.
    - اثر هنرمند به شیوه‌های گوناگون توسط منتقدان مختلف تفسیر شد.
    - The team members were instructed to approach the problem variously, using different strategies.
    - به اعضای تیم آموزش داده شده بود که با استفاده از استراتژی‌های متنوع به طرق مختلف به مشکل بپردازند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد variously

    1. adjective In various ways
      Synonyms: varyingly, inconsistently, unpredictably
    2. adverb In diverse ways
      Synonyms: diversely, multifariously

    لغات هم‌خانواده variously

    ارجاع به لغت variously

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «variously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/variously

    لغات نزدیک variously

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند