اختلاف، مغایرت، عدم توافق، ناسازگاری
واریانس، مغایرت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the variance between those two reports
دگرسانی (تفاوت) میان آن دو گزارش
a daily variance of one degree Fahrenheit
دگرسانی (حرارت) روزانه به میزان یک درجهی فارنهایت
The variance in crop yields has to do with the kind of soil.
تفاوت بازده محصولات بستگی به نوع خاک دارد.
There was an obvious variance in their testimonies.
میان شهادتهای آنها ناهمسانی آشکاری وجود داشت.
We must iron out the variances between the two bills.
ما بایستی تضادهای میان آن دو لایحه را برطرف کنیم.
Hassan resolved the variance among the heirs.
حسن اختلاف میان وراث را فیصله داد.
friends who never had a variance
دوستانی که هرگز ناسازگاری نداشتند
variance of sampling
واریانس (پراش) نمونهگیری
variance ratio test
آزمون نسبت واریانس
His statements were at variance with facts.
اظهارات او با واقعیات جور در نمیآمد.
مغایر، درتضاد، ناسازگار، مخالف یکدیگر، در ستیز، متضاد، متفاوت، ناهمسان، پادگر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «variance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/variance