گذشتهی ساده:
discordedشکل سوم:
discordedسومشخص مفرد:
discordsوجه وصفی حال:
discordingشکل جمع:
discordsناسازگاری، اختلاف، دعوا، نزاع، نفاق، ناجور بودن، ناسازگار بودن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The discord among the chieftains gradually ended up in war.
ناسازگاری خوانین کمکم به جنگ منجر شد.
the discord between the idealist and materialist philosophies
تباین بین فلسفهی مادهگرایی و فلسفهی آرمانگرایی
the braying of cars and other discords of a large city
صدای گوشخراش اتومبیلها و صداهای ناهنجار دیگر در یک شهر بزرگ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «discord» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/discord