ورزش راکت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
She couldn't find her tennis racket, so she had to borrow one from a friend for the match.
او نتوانست راکت تنیسش را پیدا کند، بنابراین مجبور شد راکت یکی از دوستانش را برای مسابقه قرض بگیرد.
The tennis player swung her racket with precision and power.
این بازیکن تنیس راکتش را با دقت و قدرت میچرخاند.
صدای گوشخراش، سروصدا، قیلوقال، جاروجنجال
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the racket of the student lunchroom
سروصدای سالن ناهارخوری دانشجویان
The children made such a racket that I couldn't sleep.
بچهها آنقدر سروصدا کردند که نتوانستم بخوابم.
کلاهبرداری، قاچاق (عملی غیرقانونی با درآمد)
fortune-telling racket
کلاهبرداری فالگیران
narcotics racket
قاچاق موادمخدر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «racket» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/racket