آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Squeeze

skwiːz skwiːz

گذشته‌ی ساده:

squeezed

شکل سوم:

squeezed

سوم‌شخص مفرد:

squeezes

وجه وصفی حال:

squeezing

معنی squeeze | جمله با squeeze

verb - transitive verb - intransitive B2

فشردن، له کردن، چلاندن، فشار دادن، به زور جا دادن، زور آوردن، چپاندن

Arianne gave my hand a gentle squeeze.

آرین دستم را به نرمی فشار داد.

Homa gave the toothpaste a squeeze.

هما به خمیر دندان فشار داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to squeeze the trigger

ماشه را فشردن

The fat lady squeezed through the door.

خانم چاق به سختی از در رد شد.

we squeezed into his small room

چپیدیم توی اتاق کوچک او

The driver squeezed eight passengers into his taxi.

راننده هشت مسافر را در تاکسی خود چپاند.

She squeezed her hand into the hole.

دستش را توی سوراخ چپاند.

squeeze the clothes well and hang them on the line!

رختها را خوب بچلان و از بند آویزان کن!

to squeeze a pomegranate and extract its juice

انار را چلاندن و آب آن را گرفتن

to squeeze water from a sponge

آب اسفنج را چلاندن

he squeezed my arm and said,"look at that man!"

بازویم را فشرد و گفت: «آن آقا را ببین!»

noun countable

فشار، تراکم، فشردگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun countable

کمبود، مضیقه، تنگنا

a financial squeeze

تنگنای مالی

housing squeeze

کمبود مسکن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a manpower squeeze

کمبود نیروی انسانی

noun countable

چند قطره، چند چکه

a squeeze of lemon

چند قطره آب لیمو

noun countable

آغوش، بغل

verb - transitive

در حق کسی اجحاف کردن، در مضیقه قرار دادن، در تنگنا گذاشتن

Heavy taxes were squeezing the farmers.

مالیات‌های سنگین کشاورزان را تحت فشار قرار داده بود.

Creditors squeezed his lands from him.

طلبکاران زمین‌های او را به زور از او گرفتند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Imported products squeezed the country's factories.

کالاهای وارداتی کارخانه‌های کشور را در تنگنا قرار می‌دادند.

... give or else the tyrant will squeeze it out of you

... بده ورنه ستمگر به زور بستاند

verb - transitive

در آغوش گرفتن

My father squeezed me in his arms.

پدرم مرا در آغوش خود فشرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد squeeze

  1. verb exert pressure on sides, parts of something
    Antonyms:
    expand uncompress
  1. verb try to get money out of
    Synonyms:
    Antonyms:

Phrasal verbs

squeeze through (or by)

(عامیانه) با اشکال یا امتیاز بسیار کم قبول شدن یا برنده شدن یا عبور کردن

Collocations

put the squeeze on someone

کسی را تحت فشار قرار دادن

Idioms

main squeeze

دوست دختر، معشوقه

سوال‌های رایج squeeze

گذشته‌ی ساده squeeze چی میشه؟

گذشته‌ی ساده squeeze در زبان انگلیسی squeezed است.

شکل سوم squeeze چی میشه؟

شکل سوم squeeze در زبان انگلیسی squeezed است.

وجه وصفی حال squeeze چی میشه؟

وجه وصفی حال squeeze در زبان انگلیسی squeezing است.

سوم‌شخص مفرد squeeze چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد squeeze در زبان انگلیسی squeezes است.

ارجاع به لغت squeeze

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squeeze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squeeze

لغات نزدیک squeeze

پیشنهاد بهبود معانی