آخرین به‌روزرسانی:

Scrunch

skrʌntʃ skrʌntʃ

گذشته‌ی ساده:

scrunched

سوم‌شخص مفرد:

scrunches

وجه وصفی حال:

scrunching

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

صدای خورد شدن چیزی، صدای له شدن چیزی، صدای به‌هم خوردن چیزی (مثل صدای سنگ‌ریزه)

I heard the leaves scrunching beneath my boots as I walked through the forest.

وقتی در جنگل قدم می‌زدم، صدای له شدن برگ‌ها را از زیر چکمه‌هایم شنیدم.

They scrunched gravel under their feet.

صدای خورد شدن سنگ‌ریزه از زیر پای آن‌ها آمد.

verb - transitive

به‌هم فشردن، مچاله کردن، منقبض کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She scrunches the paper into a tight ball and throws it in the trash.

او کاغذ را شبیه به یک توپ محکم مچاله می‌کند و آن را در سطل زباله می‌اندازد.

He scrunched the letter up.

نامه را به‌هم فشرد.

verb - intransitive verb - transitive

جمع کردن

I always scrunch my eyebrows when I'm deep in thought.

همیشه وقتی در فکر فرو می‌روم، ابروهایم را جمع می‌کنم.

He scrunches his lips whenever he's trying not to laugh.

هروقت سعی می‌کند نخندد، لب‌هایش را جمع می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scrunch

  1. verb crumple
    Synonyms:
    crumple up squeeze compress squash crunch rumple

سوال‌های رایج scrunch

گذشته‌ی ساده scrunch چی میشه؟

گذشته‌ی ساده scrunch در زبان انگلیسی scrunched است.

وجه وصفی حال scrunch چی میشه؟

وجه وصفی حال scrunch در زبان انگلیسی scrunching است.

سوم‌شخص مفرد scrunch چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد scrunch در زبان انگلیسی scrunches است.

ارجاع به لغت scrunch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scrunch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scrunch

لغات نزدیک scrunch

پیشنهاد بهبود معانی