Vertical

ˈvɜrːt̬əkl ˈvɜːtɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    verticals
  • صفت تفضیلی:

    more vertical
  • صفت عالی:

    most vertical
  • noun adjective
    عمودی
    • - a vertical line
    • - خط عمود
  • noun adjective
    عمودی، شاقولی، تارکی، رأسی، واقع در نوک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد vertical

  1. adjective upright
    Synonyms: bolt upright, cocked, erect, on end, perpendicular, plumb, sheer, steep, straight-up, up-and-down, upward
    Antonyms: horizontal, prone

ارجاع به لغت vertical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vertical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vertical

لغات نزدیک vertical

پیشنهاد بهبود معانی