زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

اساس به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / asaas /

basis, foundation, base, groundwork, principle, cornerstone, footing, fundament, keystone, bedrock, texture, essence, framework, substratum, plank, wrap, underpinning, vitals

بنیان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

آموزش‌و‌پرورش اساس پیشرفت است.

Education is the cornerstone of progress.

اساس استدلال او چیست؟

What is the essence of his argument?

نمونه‌جمله‌های بیشتر

اساس ایمان ما

the keystone of our faith

ده فرمان اساس بسیاری از قوانین دینی و اخلاقی را تشکیل می‌دهد.

The Decalogue form the basis of many religious and moral codes.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اساس

  1. مترادف:
    اصل بن بنیان بنیاد پایه پی زمینه شالوده قاعده کنه ماخذ مبنا محور مناط نهاد

سوال‌های رایج اساس

اساس به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «اساس» در زبان انگلیسی به foundation، basis یا fundamentals ترجمه می‌شود، بسته به اینکه در چه زمینه‌ای استفاده شود.

Foundation معمولاً به زیربنای فیزیکی یا مفهومی یک چیز اشاره دارد.

Basis بیشتر به دلیل، مبنا یا پشتوانه‌ی فکری یا منطقی یک موضوع مربوط می‌شود.

Fundamentals به اصول اساسی و اولیه‌ی یک علم یا موضوع اشاره دارد.

«اساس» به‌معنای زیربنا، ریشه، یا شالوده‌ای است که ساختارها—چه فکری، چه فیزیکی، چه اجتماعی—بر آن بنا می‌شوند. این واژه مفهومی کلیدی در درک چگونگی شکل‌گیری و استحکام هر نوع پدیده یا ساختاری است. هر چیزی که بخواهد دوام داشته باشد، نیازمند اساسی مستحکم و متناسب با اهداف خود است. اساس، آن عنصر پنهان ولی حیاتی است که بدون آن، استمرار و ثبات یک سیستم ممکن نیست.

در معماری و مهندسی، اساس یا پی ساختمان نقش حیاتی در پایداری و ایمنی سازه دارد. اگر این پی ضعیف یا نادرست طراحی شده باشد، کل بنا در معرض خطر قرار می‌گیرد. همین منطق به‌صورت استعاری نیز در حوزه‌های دیگر به‌کار می‌رود: برای مثال، وقتی گفته می‌شود «این تصمیم بر اساس داده‌های علمی اتخاذ شده»، اشاره به این است که یک شالوده‌ی منطقی و قابل اتکا برای آن تصمیم وجود دارد.

در فلسفه و تفکر، اساس به‌معنای اصول بنیادی است که سایر افکار و باورها بر آن‌ها استوار می‌شوند. برای مثال، یک نظام فکری می‌تواند بر اساس اصولی چون عقل‌گرایی، تجربه‌گرایی یا انسان‌محوری بنا شود. در این معنا، اساس نه‌تنها نقطه‌ی شروع، بلکه معیاری برای سنجش انسجام و اعتبار دیگر اجزا نیز هست. بدون وجود اساسی مشخص، تفکر به‌راحتی دچار پراکندگی و بی‌جهتی می‌شود.

در حوزه‌ی آموزش، اساس به آموزش مفاهیم پایه‌ای اشاره دارد که یادگیری مفاهیم پیچیده‌تر بر آن‌ها متکی است. یادگیری حروف الفبا اساس آموزش زبان است، همان‌گونه که شناخت اعداد و چهار عمل اصلی، اساس ریاضیات به‌شمار می‌رود. اگر این مبانی به‌درستی آموزش داده نشوند، دانش‌آموز در مراحل بالاتر با مشکل مواجه خواهد شد. به همین دلیل، «آموزش اصول» یا همان «teaching the fundamentals» یکی از ارزشمندترین مراحل آموزش به‌شمار می‌آید.

در روابط انسانی و اجتماعی نیز، اساس اهمیت فراوانی دارد. دوستی، اعتماد، همکاری و حتی عشق، همه نیازمند اساسی قوی هستند—مثل صداقت، احترام متقابل و درک مشترک. بدون این بنیان‌ها، روابط به‌سرعت دچار تزلزل و گسست می‌شوند. به همین ترتیب، یک جامعه‌ی سالم نیز باید بر اساس عدالت، قانون، و مسئولیت‌پذیری بنا شده باشد تا بتواند در برابر بحران‌ها و چالش‌ها تاب‌آور باقی بماند.

ارجاع به لغت اساس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اساس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اساس

لغات نزدیک اساس

پیشنهاد بهبود معانی