فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پایه به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

paaye

leg, piller, pile, stand, rest, bracket, pedestal, stock, drill- stock, [fig.] foundation, basis, grounding, scale, degree

آموزش

pedicel

زبان‌شناسی base

foot

مجازی plane

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پایه

  1. مترادف:
    اساس بنیان بن پی ته شالوده قاعده
    متضاد:
    پیکر نما
  1. مترادف:
    اصل ریشه مبنا
  1. مترادف:
    پا پایین دامن دامنه زیر
  1. مترادف:
    ساق ساقه
  1. مترادف:
    پایگاه جایگاه درجه مقام منصب
  1. مترادف:
    اشل رتبه رتبه‌اداری
  1. مترادف:
    اندازه حد مقیاس میزان
  1. مترادف:
    کلاس
  1. مترادف:
    کنه
  1. مترادف:
    ماخذ
  1. مترادف:
    قایمه محور

ارجاع به لغت پایه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پایه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پایه

لغات نزدیک پایه

پیشنهاد بهبود معانی