فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

جایگاه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

موقعیت

فونتیک فارسی

jaaygaah
اسم

pavilion, place, box, station, locality, seat, stand, position, situation, house

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

جایگاه ممتاز فردوسی در میان شعرای ایران

Ferdowsi's preeminent position among Iranian poets

جایگاه انسان در طبیعت

man's position in nature

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جایگاه

  1. مترادف:
    جا قرارگاه ماوا محل مرکز مسکن مقر مکان منزل موضع موقف موقعیت
  1. مترادف:
    درجه مرتبه مقام

ارجاع به لغت جایگاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جایگاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جایگاه

لغات نزدیک جایگاه

پیشنهاد بهبود معانی