آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

جایگاه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / jaaygaah /

pavilion, place, box, station, locality, seat, stand, position, situation, house

pavilion

place

box

station

locality

seat

stand

position

situation

house

موقعیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

جایگاه ممتاز فردوسی در میان شعرای ایران

Ferdowsi's preeminent position among Iranian poets

جایگاه انسان در طبیعت

man's position in nature

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جایگاه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت جایگاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جایگاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جایگاه

لغات نزدیک جایگاه

پیشنهاد بهبود معانی