فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Astigmatism

əˈstɪɡmətɪzm əˈstɪɡmətɪzm

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

پزشکی آستیگماتیسم (نامنظمی قرنیه‌ی چشم)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

The astigmatism lens prescription helped improve my blurry vision.

تجویز لنز آستیگماتیسم به بهبود تاری دیدم کمک کرد.

I struggle to read small text due to my astigmatism eyesight.

به‌دلیل بینایی آستیگماتیسم‌ام برای خواندن متن‌های ریز مشکل دارم.

noun uncountable

آستیگماتیسم (نامنظمی در یک سیستم نوری)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The photographer struggled to capture sharp images with his astigmatism camera lens.

این عکاس با لنز دوربین آستیگماتیسم خود برای ثبت تصاویر واضح تلاش کرد.

The blurry image on the screen was an indication of an astigmatism lens.

تصویر تار روی صفحه‌ی نمایش نشانگر لنز آستیگماتیسم بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد astigmatism

  1. noun (ophthalmology) impaired eyesight resulting usually from irregular conformation of the cornea; common in nearsighted people
    Synonyms:
    astigmia
  1. noun (optics) defect in an optical system in which light rays from a single point fail to converge in a single focal point
    Synonyms:
    astigmia
    Antonyms:
    stigmatism

ارجاع به لغت astigmatism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «astigmatism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/astigmatism

لغات نزدیک astigmatism

پیشنهاد بهبود معانی