آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ آبان ۱۴۰۴

    Havoc

    ˈhævək ˈhævək

    معنی havoc | جمله با havoc

    noun adverb

    خرابی، غارت، ویران کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    the havoc and loss of life caused by the earthquake

    ویرانی عظیم و مرگ و میر ناشی از زلزله

    The children created havoc in my house.

    بچه‌ها در خانه‌ی من زمین و آسمان را به هم دوختند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The flood played havoc with the village.

    سیل دهکده را نابود کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد havoc

    1. noun chaotic situation
      Synonyms:
      chaos confusion disorder mayhem destruction wreckage wreck damage loss disruption shambles devastation catastrophe calamity ruination waste ravages plunder desolation despoiling vandalism dilapidation cataclysm rack and ruin
      Antonyms:
      peace

    Collocations

    cry havoc

    1- (در اصل) به قشون فرمان چپاول دادن، اجازه‌ی تاراج دادن 2- خطرات آینده را پیش‌گویی کردن، از آینده‌ی شومی آگاهی دادن

    play havoc with

    کاملاً ویران کردن، به‌کلی خراب کردن، با خاک یکسان کردن

    سوال‌های رایج havoc

    معنی havoc به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «havoc» در زبان فارسی به «ویرانی»، «خرابی»، «آشفتگی» یا «هرج‌ومرج» ترجمه می‌شود.

    در معنای اصلی، havoc به وضعیتی گفته می‌شود که نظم و ترتیب مختل شده و آسیب یا تخریب گسترده رخ داده است. این واژه اغلب برای توصیف اثرات بلایای طبیعی، حوادث تصادفی، جنگ‌ها یا هر رخداد غیرمنتظره‌ای که موجب از هم پاشیدن ساختارها، محیط‌ها یا برنامه‌ها می‌شود، به کار می‌رود. havoc نشان‌دهنده‌ی دامنه‌ی وسیع اثرات منفی و ناپایداری شرایط است و بار معنایی شدیدی دارد.

    در ادبیات و نوشتار خبری، havoc برای برجسته کردن شدت و گستردگی مشکلات به کار می‌رود. نویسندگان و گزارشگران از این واژه برای ایجاد تصویر ذهنی از تخریب و آسیب استفاده می‌کنند. برای مثال، زلزله یا سیل می‌تواند havoc گسترده‌ای بر زیرساخت‌ها و زندگی مردم وارد کند، و این استفاده از واژه، اهمیت موضوع و نیاز به واکنش فوری را به خواننده منتقل می‌کند.

    از دیدگاه اجتماعی، havoc می‌تواند به وضعیت‌هایی اشاره داشته باشد که نظم اجتماعی یا رفتارهای گروهی مختل می‌شود. تجمعات بی‌قانون، ناهماهنگی‌های شدید یا بحران‌های غیرمنتظره می‌توانند محیطی ایجاد کنند که افراد احساس ناامنی، اضطراب یا سردرگمی کنند. در این کاربرد، havoc نه تنها به تخریب فیزیکی، بلکه به آشفتگی روانی و اجتماعی نیز دلالت دارد.

    در زبان محاوره‌ای و استعاری، havoc گاهی برای توصیف تأثیرات شدید یک اقدام یا رفتار فردی نیز به کار می‌رود. برای مثال، گفته می‌شود «His decision wreaked havoc on the project» که به معنای «تصمیم او موجب هرج‌ومرج و اختلال در پروژه شد» است. این کاربرد نشان می‌دهد که havoc می‌تواند نماد پیامدهای منفی و گسترده هر نوع اختلال یا عمل ناپخته باشد.

    havoc مفهومی چندوجهی است که می‌تواند هم به ویرانی فیزیکی و محیطی و هم به آشفتگی اجتماعی یا روانی اشاره کند. این واژه یادآور قدرت تخریب و اثرگذاری وقایع یا رفتارهاست و در ادبیات، گزارش‌ها و مکالمات روزمره نقش مهمی در بیان شدت، اهمیت و تأثیر حوادث دارد.

    ارجاع به لغت havoc

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «havoc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/havoc

    لغات نزدیک havoc

    • - haversack
    • - haversian
    • - havoc
    • - haw
    • - haw finch
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.