فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Devastation

ˌdevəˈsteɪʃn̩ ˌdevəˈsteɪʃn̩

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

ویران‌سازی، ویرانگری، با خاک یکسان‌سازی، انهدام، خرابی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the devastations caused by war

خرابی‌های ناشی از جنگ

There was devastation on every side.

در هر طرف خرابی وجود داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد devastation

  1. noun destruction
    Synonyms:
    loss ruin waste havoc destruction demolition ravages desolation confusion pillage plunder depredation ruination spoliation defoliation
    Antonyms:
    creation construction building

ارجاع به لغت devastation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «devastation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/devastation

لغات نزدیک devastation

پیشنهاد بهبود معانی