آخرین به‌روزرسانی:

Gore

ɡɔːr ɡɔː

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive

خون بسته و لخته‌شده، خون، تکه‌سه‌گوش (در دوزندگی)، زمین سه‌گوش، سه‌گوش بریدن، شاخ زدن، با شاخ زخمی کردن، سوراخ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The boy was gored by a bull.

یک گاو نر به پسر شاخ زد و او را زخمی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gore

  1. noun bloodshed
    Synonyms:
    blood slaughter carnage
  1. verb pierce
    Synonyms:
    stab puncture stick wound impale perforate spear lance gouge

ارجاع به لغت gore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gore

لغات نزدیک gore

پیشنهاد بهبود معانی