فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Perforate

ˈpɜrːfəreɪt ˈpɜrːfəreɪt ˈpɜːfəreɪt ˈpɜːfəreɪt

گذشته‌ی ساده:

perforated

شکل سوم:

perforated

سوم‌شخص مفرد:

perforates

وجه وصفی حال:

perforating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adjective adverb

سوراخ کردن

verb - transitive adjective adverb

سوراخ کردن، سفتن، منگنه کردن، رسوخ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

to perforate a box top to give a captured butterfly air

در قوطی را سوراخ کردن و به پروانه‌ی اسیر هوا رساندن

a stomach ulcer can perforate the stomach wall

زخم معده می‌تواند دیواره‌ی معده را سوراخ کند

نمونه‌جمله‌های بیشتر

You can cut the receipt along a perforated line.

می‌توانی قبض رسید را در امتداد خط سوراخ شده پاره کنی.

tools for perforating thousands of different patterns

ابزار برای آژدار کردن هزاران طرح مختلف

Beautiful fjords perforate the coastline.

خلیج‌های زیبا ساحل را دندانه‌دار می‌کنند.

A perforated sheet of stamps.

یک صفحه تمبر پست آژدار شده.

a perforated eardrum

پرده‌ی گوش سوراخ شده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perforate

  1. verb make a hole in
    Synonyms:
    bore drill pierce puncture penetrate stab probe punch hole poke full of holes shoot full of holes pit slit drive honeycomb permeate
    Antonyms:
    close up

ارجاع به لغت perforate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perforate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perforate

لغات نزدیک perforate

پیشنهاد بهبود معانی