گذشتهی ساده:
drilledشکل سوم:
drilledسومشخص مفرد:
drillsوجه وصفی حال:
drillingشکل جمع:
drillsدریل، مته
A drill is used to bore holes.
مته را برای سوراخ کردن بهکار میبرند.
He bought a new electric drill for home repairs.
او دریل برقی جدیدی برای تعمیرات منزل خرید.
a dentist's drill
متهی دندانساز
She drilled the ball over the pitcher's head.
گوی را محکم (با چوگان) از بالای سر پرتابکننده، زد.
I drilled him with a snowball.
با گلولهی برف به او زدم.
تمرین، مانور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the soldiers' drill started at five A.M.
تمرین سربازان ساعت پنج بامداد آغاز میشد.
The spelling drill helped the children memorize difficult words.
تمرین املا به کودکان کمک کرد تا کلمات دشوار را حفظ کنند.
... there were drills and repetitions night and day.
(سعدی) ... شب و روز تمرین و تکرار بود.
grammar drills
تمرینهای دستور زبان
a fire-drill
تمرین مواجه شدن با آتشسوزی
موسیقی موسیقی دریل
همچنین میتوان از drill music استفاده کرد.
The popularity of drill has grown rapidly among international audiences.
محبوبیت دریل، بهسرعت در میان مخاطبان بینالمللی افزایش یافته است.
Many young artists use drill to describe their harsh urban experiences.
بسیاری از هنرمندان جوان از موسیقی دریل برای بیان تجربههای سخت شهری خود استفاده میکنند.
سوراخ کردن
He drilled a hole in the plate and passed the screw through it.
او صفحه را سوراخ کرد و پیچ را از آن گذراند.
They had drilled his body with bullets.
جسدش را با گلوله سوراخسوراخ کرده بودند.
تمرین کردن، تمرین دادن
New recruits were drilled five hours a day.
روزی پنج ساعت به سربازهای جدید، تمرین نظامی میدادند.
I drilled my students in the use of irregular verbs.
شاگردانم را در کاربرد افعال بیقاعده تمرین دادم.
آموختن با تکرار، تکرار کردن (برای حفظ کردن)، ملکهی ذهن کسی کردن
Safety rules were drilled into all employees during the orientation.
قوانین ایمنی، درطول دورهی آموزش به همهی کارکنان یاد داده شد.
The importance of punctuality should be drilled into their heads.
باید اهمیت سر وقت بودن را در ضمیر آنها جایگزین کرد.
(با متهی بزرگ) چاه کندن، چاه زدن
برای دستیابی به نفت (یا آب) چاه زدن
گذشتهی ساده drill در زبان انگلیسی drilled است.
شکل سوم drill در زبان انگلیسی drilled است.
شکل جمع drill در زبان انگلیسی drills است.
وجه وصفی حال drill در زبان انگلیسی drilling است.
سومشخص مفرد drill در زبان انگلیسی drills است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drill