فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Borer

ˈbɔːrər ˈbɔːrə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

حشره‌شناسی موریانه، حشره‌ی چوب‌خوار، کرم چوب‌خوار، کرم کشتی

The borer infestation has caused significant damage to our crops.

هجوم کرم‌های چوب‌خوار خسارت قابل‌توجهی به محصولات ما وارد کرده است.

It's essential to detect and eliminate borers from furniture before they cause irreparable harm.

پیدا کردن و زدودن موریانه‌ها از مبلمان قبل‌از اینکه آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد کنند، ضروری است.

noun countable

مته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

I need to buy a new borer for my woodworking projects.

باید برای پروژه‌های نجاری‌ام یک مته‌ی جدید بخرم.

The mechanic used a borer to drill holes into the metal sheet.

مکانیک از مته‌ای برای سوراخ کردن ورق فلز استفاده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد borer

  1. noun a drill for penetrating rock
    Synonyms:
    rock drill stone drill bore-bit
  1. noun any of various insects or larvae or mollusks that bore into wood
    Synonyms:
    woodborer

ارجاع به لغت borer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «borer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/borer

لغات نزدیک borer

پیشنهاد بهبود معانی