آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Boredom

ˈbɔːrdəm ˈbɔːdəm

معنی boredom | جمله با boredom

noun uncountable

ملالت، خستگی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

you can either heed my words or show boredom

تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

It was a bad movie and the audience did not hide its boredom.

فیلم بد بود و حاضران دلزدگی خود را پنهان نکردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد boredom

  1. noun disinterest; weariness
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده boredom

ارجاع به لغت boredom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boredom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boredom

لغات نزدیک boredom

پیشنهاد بهبود معانی