آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Price

praɪs praɪs

گذشته‌ی ساده:

priced

شکل سوم:

priced

سوم‌شخص مفرد:

prices

وجه وصفی حال:

pricing

شکل جمع:

prices

معنی price | جمله با price

noun countable A2

قیمت، ارزش، بها، پول

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

He'll do anything for a price.

برای پول هر کاری می‌کند.

things of price

چیزهای پرارزش

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He won but only at a price.

او برنده شد ولی پس از زحمات زیاد.

victory at any price

پیروزی به هر قیمت

too highly priced

دارای قیمت گزاف

There will come a day when they will pay a price for what they are doing today.

روزی خواهد رسید که تقاص آنچه را که امروز می‌کنند خواهند داد.

They paid a heavy price for victory.

پیروزی برای آن‌ها گران تمام شد.

The price of rice has gone up.

قیمت برنج بالا رفته است.

Mehri's price is far above gold.

ارزش مهری به مراتب از طلا بالاتر است.

It is not easy to guess a man's price.

تخمین ارزش یک انسان آسان نیست.

to put a price on something

قیمت روی چیزی گذاشتن، ارزشیابی کردن

to increase (or decrease) prices

قیمتها را بالا (یا پایین) بردن

the price of wheat in today's market

نرخ گندم در بازار امروز

At what price?

به چه قیمتی؟

The price of oil has gone down.

قیمت نفت پایین رفته است.

verb - transitive

بها قائل شدن، قیمت گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

They have priced their products out of the market.

بهای فراورده‌های خود را آن‌قدر بالا برده‌اند که برای آن‌ها بازار نیست.

Each of the store's items is clearly priced.

هر یک از اقلام فروشگاه به وضوح قیمت‌گذاری شده است.

verb - transitive

قیمت گرفتن، قیمت کردن

We priced fabrics at several stores.

در چندین مغازه پارچه قیمت کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد price

  1. noun consequences of action
    Antonyms:
  1. verb assess financial value

Collocations

at any price

1- به هر قیمت 2- هرطور که شده

beyond (or without) price

پربها، قیمتی از قیمت گذشته، گران‌بها

of price

پربها، پرارزش

price list

بهانامه، فهرست قیمتها

Idioms

at a price

به بهای سنگین، با فداکاری و رنج زیاد

لغات هم‌خانواده price

  • noun
    price
  • verb - transitive
    price

سوال‌های رایج price

گذشته‌ی ساده price چی میشه؟

گذشته‌ی ساده price در زبان انگلیسی priced است.

شکل سوم price چی میشه؟

شکل سوم price در زبان انگلیسی priced است.

شکل جمع price چی میشه؟

شکل جمع price در زبان انگلیسی prices است.

وجه وصفی حال price چی میشه؟

وجه وصفی حال price در زبان انگلیسی pricing است.

سوم‌شخص مفرد price چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد price در زبان انگلیسی prices است.

ارجاع به لغت price

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «price» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/price

لغات نزدیک price

پیشنهاد بهبود معانی