آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Price

praɪs praɪs

گذشته‌ی ساده:

priced

شکل سوم:

priced

سوم‌شخص مفرد:

prices

وجه وصفی حال:

pricing

شکل جمع:

prices

معنی price | جمله با price

noun countable A2

قیمت، بها، نرخ

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

Customers are always looking for the best price when shopping online.

مشتریان هنگام خرید آنلاین همیشه به دنبال بهترین قیمت هستند.

What is the price of rent per month for this apartment?

نرخ اجاره‌ی این آپارتمان در ماه چقدر است؟

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The price of rice has gone up.

قیمت برنج بالا رفته است.

The price of oil has gone down.

قیمت نفت پایین رفته است.

He'll do anything for a price.

برای پول هر کاری می‌کند.

too highly priced

دارای قیمت گزاف

It is not easy to guess a man's price.

تخمین ارزش یک انسان آسان نیست.

to put a price on something

قیمت روی چیزی گذاشتن، ارزشیابی کردن

to increase (or decrease) prices

قیمتها را بالا (یا پایین) بردن

the price of wheat in today's market

نرخ گندم در بازار امروز

things of price

چیزهای پرارزش

Mehri's price is far above gold.

ارزش مهری به مراتب از طلا بالاتر است.

noun singular C1

بها، هزینه، قیمت (نتایج ناخوشایندی از انجام کاری حاصل می‌شوند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The sacrifice of time is a small price to pay for happiness.

فدا کردن زمان، هزینه‌ای کوچک برای رسیدن به خوشبختی است.

There will come a day when they will pay a price for what they are doing today.

روزی خواهد رسید که تقاص آنچه را که امروز می‌کنند خواهند داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They paid a heavy price for victory.

پیروزی برای آن‌ها گران تمام شد.

At what price?

به چه قیمتی؟

He won but only at a price.

او برنده شد ولی پس از زحمات زیاد.

victory at any price

پیروزی به هر قیمت

verb - transitive C1

قیمت گذاشتن، قیمت‌گذاری کردن

They have priced their products out of the market.

بهای فراورده‌های خود را آن‌قدر بالا برده‌اند که برای آن‌ها بازار نیست.

Each of the store's items is clearly priced.

هر یک از اقلام فروشگاه به وضوح قیمت‌گذاری شده است.

verb - transitive

قیمت گرفتن، قیمت کردن، قیمت پرسیدن، استعلام قیمت کردن

We priced fabrics at several stores.

در چندین مغازه پارچه قیمت کردیم.

I spent the afternoon pricing different hotels for our trip.

بعدازظهر را صرف استعلام قیمت هتل‌های مختلف برای سفرمان کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد price

  1. noun consequences of action
    Antonyms:
  1. verb assess financial value

Collocations

at any price

1- به هر قیمت 2- هرطور که شده

beyond (or without) price

پربها، قیمتی از قیمت گذشته، گران‌بها

of price

پربها، پرارزش

price list

بهانامه، فهرست قیمتها

base price

قیمت مبنا

قیمت مبنا، قیمت پایه

Collocations بیشتر

bottom price

کمترین بها، نازل‌ترین قیمت

call price

(سهام و غیره) ارزش اسمی

cost price

قیمت تمام‌شده

moderate to high in price

دارای قیمت متوسط و بالا

price goes down

قیمت پایین می آید، قیمت کاهش می یابد

price goes up

قیمت بالا می رود، قیمت افزایش می یابد

high price

قیمت بالا

price increases

افزایش قیمت‌ها

low price

قیمت پایین

price rises

افزایش قیمت ها

price soars

افزایش شدید قیمت / سر به فلک کشیدن قیمت

ridiculous price

قیمت مضحک / قیمت غیرمعقول

rock-bottom price

کمترین قیمت ممکن، قیمت کف

Idioms

at a price

به بهای سنگین، با فداکاری و رنج زیاد

لغات هم‌خانواده price

  • noun
    price
  • verb - transitive
    price

سوال‌های رایج price

گذشته‌ی ساده price چی میشه؟

گذشته‌ی ساده price در زبان انگلیسی priced است.

شکل سوم price چی میشه؟

شکل سوم price در زبان انگلیسی priced است.

شکل جمع price چی میشه؟

شکل جمع price در زبان انگلیسی prices است.

وجه وصفی حال price چی میشه؟

وجه وصفی حال price در زبان انگلیسی pricing است.

سوم‌شخص مفرد price چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد price در زبان انگلیسی prices است.

ارجاع به لغت price

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «price» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/price

لغات نزدیک price

پیشنهاد بهبود معانی