شکل جمع:
ceilingsسقف، پوشش یا اندود داخلی سقف، حد پرواز
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is painting the ceiling.
او دارد سقف را رنگ میزند.
He opened his eyes and stared at the ceiling.
چشمانش را گشود و به سقف خیره شد.
The workers requested that a ceiling be set on the price increases.
کارگران درخواست کردند که برای بالا رفتن قیمتها حدی تعیین شود.
the speed ceiling of a helicopter
حداکثر سرعت یک هلیکوپتر
(عامیانه) از جا در رفتن، آتشی شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ceiling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ceiling