فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ceiling

ˈsiːlɪŋ ˈsiːlɪŋ

شکل جمع:

ceilings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

سقف، پوشش یا اندود داخلی سقف، حد پرواز

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He is painting the ceiling.

او دارد سقف را رنگ می‌زند.

He opened his eyes and stared at the ceiling.

چشمانش را گشود و به سقف خیره شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The workers requested that a ceiling be set on the price increases.

کارگران درخواست کردند که برای بالا رفتن قیمتها حدی تعیین شود.

the speed ceiling of a helicopter

حداکثر سرعت یک هلیکوپتر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ceiling

  1. noun top of a room
    Synonyms:
    roof housetop highest point topside covering plaster timber beam dome canopy covert roofing plafond planchement groin fan vaulting baldachin
    Antonyms:
    floor
  1. noun maximum
    Synonyms:
    top record legal price superiority
    Antonyms:
    minimum

Idioms

hit the ceiling

(عامیانه) از جا در رفتن، آتشی شدن

ارجاع به لغت ceiling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ceiling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ceiling

لغات نزدیک ceiling

پیشنهاد بهبود معانی