برتری، رجحان، تفوق، بزرگتری، ارشدیت
The company's success can be attributed to their superiority in product quality and customer service.
موفقیت این شرکت را میتوان به برتری آنها در کیفیت محصول و خدمات مشتری نسبت داد.
Despite his humble demeanor, his superiority in chess was undeniable, as he defeated every opponent he faced.
باوجود رفتار فروتنانهاش، برتری او در شطرنج غیرقابل انکار بود؛ زیرا هر حریفی را که با او روبرو میشد، شکست میداد.
خودبرتربینی، خودبرترانگاری، خودبزرگبینی، خودبزرگانگاری، خودشیفتگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team captain's superiority complex hindered the growth and unity of the group.
خودبرتربینی کاپیتان تیم مانعاز رشد و اتحاد گروه شد.
She always sought to assert her superiority by belittling others and making them feel inferior.
او همیشه بهدنبال خودبزرگانگاری خود با تحقیر دیگران و ایجاد احساس حقارت در آنها بود.
کلمهی superiority در زبان فارسی به «برتری»، «رجحان»، «تفوق»، «بزرگتری» یا «ارشدیت» ترجمه میشود.
مفهوم superiority به حس یا وضعیت برتری و پیشی گرفتن نسبت به دیگران یا دیگر اشیا اشاره دارد. این برتری میتواند در زمینههای مختلفی مانند مهارتها، کیفیت، تواناییها، یا ویژگیهای خاص یک فرد یا شیء باشد. به عبارت دیگر، زمانی که چیزی یا کسی نسبت به دیگری دارای مزیت یا کیفیت برتر است، از واژهی superiority برای بیان آن استفاده میشود. این کلمه در متون علمی، آموزشی، و توصیفی کاربرد فراوان دارد و بیانگر اختلاف سطح میان گزینهها یا افراد است.
Superiority میتواند در زمینهی جسمی، ذهنی یا کیفی مطرح شود. به طور مثال، در ورزش، برتری یک تیم نسبت به تیم دیگر، نشاندهندهی superiority آن است. همینطور در هنر یا صنعت، محصولی که از کیفیت بالاتری برخوردار باشد، از نظر عملکرد یا دوام، دارای superiority محسوب میشود. این مفهوم علاوه بر نشان دادن برتری، اغلب حس اعتماد به نفس و اعتبار نیز به همراه دارد.
یکی از نکات جالب دربارهی superiority این است که میتواند نسبی باشد. یعنی چیزی یا کسی در یک زمینه خاص برتر باشد، ولی در زمینهای دیگر ممکن است همان فرد یا شیء مزیت نداشته باشد. بنابراین استفاده از این واژه اغلب با اشاره به معیارهای مشخص و سنجش دقیق همراه است تا برتری واقعی و ملموس مشخص شود.
در ادبیات و توصیفهای روزمره، superiority گاهی با حس احترام یا تحسین همراه است. به عنوان مثال، توصیف یک اثر هنری یا یک دانشمند به دلیل کیفیت، دقت و تأثیرگذاری، نشاندهندهی superiority او در حوزهی کاریاش است. این مفهوم به نوعی اعتبار و ارزش افزودهی یک شخص یا شیء را برجسته میکند و باعث میشود مخاطب به آن بیشتر توجه کند.
همچنین واژهی superiority در روانشناسی و جامعهشناسی نیز کاربرد دارد. افراد یا گروههایی که حس برتری نسبت به دیگران دارند، ممکن است رفتارها یا تصمیمات خاصی اتخاذ کنند که این حس برتری را تقویت میکند. در مقابل، شناخت و پذیرش محدودیتها و تفاوتها میتواند مانع از سوءبرداشت یا افراط در حس superiority شود و تعادل روانی و اجتماعی بهتری ایجاد کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «superiority» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/superiority