آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Rank

ræŋk ræŋk

گذشته‌ی ساده:

ranked

شکل سوم:

ranked

سوم‌شخص مفرد:

ranks

وجه وصفی حال:

ranking

شکل جمع:

ranks

صفت تفضیلی:

more rank

صفت عالی:

most rank

معنی rank | جمله با rank

noun countable C1

رتبه، رجحان، مقام، درجه

Esfahan ranks second amongst Iran's cities.

در میان شهرهای ایران اصفهان مقام دوم را دارد.

Hossein ranked third on the list.

در فهرست اسامی، حسین نفر سوم بود.

noun countable

ردیف، رده، سلسله، رشته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a rank of marble pillars

یک ردیف ستون مرمر

tall pines whose ranks extended to the mountaintops

کاج‌های بلندی که رشته‌ی آن‌ها تا بالای کوه‌ها ادامه داشت

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Men and women were standing in two separate ranks.

مردان و زنان در دو صف مجزا ایستاده بودند.

noun plural

نیروهای مسلح

to rise from the ranks

از سربازی ارتقا پیدا کردن

noun plural

درجات، طبقات، صنوف

people of different social ranks

مردم طبقات مختلف اجتماع

privileges of rank

امتیازات طبقاتی

noun countable

آرایش، صف، سازمان، تشکیلات

The soldiers broke ranks.

سربازان آرایش صفوف را به هم زدند.

verb - transitive

رتبه‌بندی کردن، درجه‌بندی کردن

I rank health higher than money.

من سلامتی را بالاتر از پول می‌دانم.

verb - transitive

آراستن، منظم کردن

verb - intransitive

رتبه‌بندی شدن، درجه‌بندی شدن

verb - intransitive

منظم شدن

adjective

فاسد، نامطبوع، متعفن، ترشیده، گندیده

adjective

آشکار، مشهود، هویدا

adjective

تمام و کمال، مطلق، تمام عیار، مسلم، حتمی

rank deceit

تقلب محض

adjective

پلید، غلط، شنیع، نادرست

adjective

پر، مملو، آکنده

rank grass

علف پر پشت

adjective

شهوت‌زده، شهوانی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rank

  1. noun column, tier of individuals
  1. verb be worthwhile; have supremacy
    Synonyms:
    be worth outrank precede count among belong come first go before take the lead stand have the advantage go ahead of forerun be classed antecede

Idioms

pull (one's) rank on

(آمریکا- عامیانه) مقام خود را به رخ کشیدن، (ارتش) از درجه یا ارشدیت خود سوء استفاده کردن

rank and file

شئون مختلف نظامی، نفرات

سوال‌های رایج rank

گذشته‌ی ساده rank چی میشه؟

گذشته‌ی ساده rank در زبان انگلیسی ranked است.

شکل سوم rank چی میشه؟

شکل سوم rank در زبان انگلیسی ranked است.

شکل جمع rank چی میشه؟

شکل جمع rank در زبان انگلیسی ranks است.

وجه وصفی حال rank چی میشه؟

وجه وصفی حال rank در زبان انگلیسی ranking است.

سوم‌شخص مفرد rank چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد rank در زبان انگلیسی ranks است.

صفت تفضیلی rank چی میشه؟

صفت تفضیلی rank در زبان انگلیسی more rank است.

صفت عالی rank چی میشه؟

صفت عالی rank در زبان انگلیسی most rank است.

ارجاع به لغت rank

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rank» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rank

لغات نزدیک rank

پیشنهاد بهبود معانی