امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Egregious

ɪˈɡriːdʒəs ɪˈɡriːdʒəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
فاحش، برجسته، نمایان، آشکار (با بار منفی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The referee made an egregious error in awarding the penalty.
- داور در اعلام پنالتی اشتباه فاحشی داشت.
- The athlete's egregious unsportsmanlike behavior resulted in a suspension.
- رفتار غیرورزشی آشکار این ورزشکار منجر به محرومیت شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد egregious

  1. adjective outstandingly bad; outrageous
    Synonyms: arrant, atrocious, capital, deplorable, extreme, flagrant, glaring, grievous, gross, heinous, infamous, insufferable, intolerable, monstrous, nefarious, notorious, outright, preposterous, rank, scandalous, shocking, stark
    Antonyms: little, minor, secondary, slight

ارجاع به لغت egregious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «egregious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/egregious

لغات نزدیک egregious

پیشنهاد بهبود معانی