امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Heinous

    ˈheɪnəs ˈheɪnəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective formal
    زشت، شنیع، شریر، نفرت‌انگیز، بسیار بد، فجیع، قبیح

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The heinous crime shocked the entire community.
    - جنایت فجیع تمام جامعه را شوکه کرد.
    - The judge condemned the defendant for his heinous behavior.
    - قاضی متهم را به‌دلیل رفتار قبیح محکوم کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد heinous

    1. adjective horrifying, monstrous
      Synonyms:
      awful bad offensive shocking hateful hideous revolting atrocious abhorrent horrendous frightful odious evil vicious nefarious unspeakable flagrant outrageous scandalous iniquitous grave gross stinking abominable accursed cursed villainous execrable infamous godawful flagitious crying beastly raunchy
      Antonyms:
      good wonderful lovely magnificent glorious

    ارجاع به لغت heinous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «heinous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heinous

    لغات نزدیک heinous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی