آخرین به‌روزرسانی:

سفر به انگلیسی

توضیحات:

همچنین در حالت جمع معنای دوم می‌توان از اسفار استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / safar /

travel, trip, tour, journey, swing, voyage, sally, hegira

مسافرت

او سفر خود را لغو کرد.

He cancelled his trip.

بهترین بخش سفر ما بازدید از تخت‌جمشید بود.

The highlight of our trip was the visit to Takht-Jamsheed.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او به سفر عادت ندارد.

She is not accustomed to traveling.

اسم
فونتیک فارسی / sefr /

book

کتاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

او هر ماه یک سفر جدید می‌خواند.

She reads a new book every month.

او مجموعه‌ای از اسفار نایاب دارد.

She has a collection of rare books.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سفر

  1. مترادف:
    جابجایی رحلت رحیل سیاحت عزیمت کوچ مسافرت مهاجرت نقل‌مکان هجرت
    متضاد:
    حضر

سوال‌های رایج سفر

سفر به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «سفر» در زبان انگلیسی معادل trip یا journey است و به حرکت یا جابه‌جایی از یک مکان به مکان دیگر اشاره دارد. سفر به‌عنوان یکی از تجربیات انسانی، همواره بخشی از زندگی انسان‌ها بوده و در طول تاریخ به شکل‌های مختلف انجام شده است. این فعالیت می‌تواند به دلایل مختلفی انجام شود؛ از دیدار مکان‌های جدید و جلب تجربه‌های تازه گرفته تا نیاز به استراحت، کار، یا ملاقات با عزیزان.

سفر به‌ویژه در دنیای معاصر به یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌ها برای کشف فرهنگ‌ها، کشورها و مردم مختلف تبدیل شده است. بسیاری از افراد سفر را فرصتی برای یادگیری و رشد شخصی می‌دانند. در طول سفر، فرد نه تنها با محیط‌های جدید آشنا می‌شود، بلکه در مواجهه با شرایط جدید و فرهنگ‌های مختلف، افق‌های ذهنی‌اش گسترش می‌یابد و تجربیات جدیدی کسب می‌کند.

در بسیاری از فرهنگ‌ها، سفر نمادی از تغییر و تحول است. بسیاری از ادیان و فلسفه‌ها از سفر به‌عنوان یک راه برای تکامل روحی یا رشد شخصیتی یاد کرده‌اند. به‌عنوان مثال، سفر حج برای مسلمانان یا سفر زیارتی برای مسیحیان و هندوها، نه‌تنها سفری جسمی بلکه معنوی است که فرد را به درک عمیق‌تری از خود و جهان اطرافش می‌رساند.

از نظر روانشناسی، سفر می‌تواند تأثیرات مثبت زیادی بر سلامت روان انسان‌ها داشته باشد. فرار از روتین روزمره، دوری از استرس‌ها و مشغله‌های زندگی روزانه، و کشف مناظر جدید می‌تواند باعث کاهش اضطراب، استراحت ذهنی و افزایش خلاقیت شود. بسیاری از افراد پس از یک سفر، احساس بازسازی و تجدید قوا می‌کنند و می‌توانند با انرژی و انگیزه‌ی جدید به زندگی روزمره خود ادامه دهند.

سفر نه تنها یک فعالیت فردی است، بلکه می‌تواند فرصتی برای ارتباط و ارتباط‌سازی با دیگران باشد. سفرهای گروهی، گردش‌های خانوادگی یا حتی سفرهای کاری می‌توانند بستری برای تقویت روابط انسانی و اجتماعی ایجاد کنند. از سوی دیگر، در دنیای مدرن، سفر به یکی از صنایع بزرگ اقتصادی تبدیل شده است. صنعت گردشگری، با هتل‌ها، پروازها، تورها و بسیاری از خدمات دیگر، به یکی از ارکان مهم اقتصاد جهانی تبدیل شده است.

ارجاع به لغت سفر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سفر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سفر

لغات نزدیک سفر

پیشنهاد بهبود معانی