Undernourished

ˌʌndərˈnɜː- / / -ˈnʌ- ˌʌndəˈnʌrɪʃt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undernourished

  1. adjective not getting adequate food
    Synonyms:
    underfed starving ill-fed afflicted with malnutrition mistreated

ارجاع به لغت undernourished

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undernourished» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/undernourished

لغات نزدیک undernourished

پیشنهاد بهبود معانی