فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Homeland

ˈhoʊmlænd ˈhəʊmlænd / / -lənd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

میهن، وطن، زیستگاه، زیست بوم

He went back to his original homeland.

او به موطن اصلی خود بازگشت.

noun countable

سرزمین آبا و اجدادی، زادبوم، خاستگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He loves his homeland.

سرزمین پدری خود را دوست دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد homeland

  1. noun fatherland
    Synonyms:
    home the old country motherland

ارجاع به لغت homeland

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homeland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homeland

لغات نزدیک homeland

پیشنهاد بهبود معانی