با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Economics

ˌiːkəˈnɑːmɪks ˌekəˈnɒmɪks / / ˌiː-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural B1
اقتصاد (علم) اقتصاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He has a doctorate in economics.
- او در علم اقتصاد دکترا دارد.
noun plural
اقتصاد وضع اقتصادی، جنبه‌ی اقتصادی، جنبه‌ی مالی
- the economics of building large dams
- جنبه‌های اقتصادی ساختن سدهای بزرگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد economics

  1. noun commerce
    Synonyms: finance, business, the dismal science, social science

لغات هم‌خانواده economics

ارجاع به لغت economics

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «economics» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/economics

لغات نزدیک economics

پیشنهاد بهبود معانی