شکل جمع:
businessesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اول کار و بعد تفریح، کار از تفریح مهمتر است
کاسبی خوب (یا بد) است، وضع بازرگانی خوب (یا بد) است
معامله کردن با، معامله داشتن با، داد و ستد کردن با، رابطه داشتن با
به کار و بار خود پرداختن (و کاری به کار دیگران نداشتن)
(شرکت و مغازه و غیره) تعطیل شدن (برای همیشه)
حق نداشتن
کسب (یا شرکت یا بنگاه و غیره) را اداره کردن
آمادهی کار یا کسب بودن، مشغول به کار و کسب بودن
(عامیانه، در مورد سلاح یا ابزار) بخشی که صدمه میزند (مثلا تیغهی شمشیر نه دستهی آن)، بخشی که کار صورت میدهد
شروع کردن جلسه یا کار به صورت جدی، به کار اصلی پرداختن
(آمریکا، عامیانه) با خشونت رفتار کردن، مورد شوخی خرکی قرار گرفتن یا قرار دادن
جدی بودن، به حرف خود عمل کردن
جدی بودن، شوخی نداشتن
مشغول کار خود بودن (و کاری به کار دیگران نداشتن)، فضولی نکردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «business» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/business