کالبدشناسی پوستک، کوتیکول (قسمت سفیدرنگ در ابتدای رویش ناخنها)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالبدشناسی
I accidentally cut my cuticle while trimming my nails.
هنگام کوتاه کردن ناخنها به طور تصادفی پوستکم را بریدم.
The cuticle on my nails is starting to peel.
کوتیکول روی ناخنهایم دارد کنده میشود.
کالبدشناسی کوتیکول (بیرونیترین لایهی ساقهی مو)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cuticle of my hair is thin and prone to damage.
کوتیکول موهای من نازک و مستعد آسیب است.
The cuticle plays a crucial role in maintaining the health of the hair.
کوتیکول نقش مهمی در حفظ سلامت مو دارد.
جانورشناسی پوشش شاخی، کوتیکول
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The insect's cuticle acted as a protective barrier against predators.
پوشش شاخی این حشره به عنوان یک سد محافظ در برابر شکارچیان عمل میکرد.
The cuticle of the beetle was hard and resistant to damage.
کوتیکول سوسک سخت و مقاوم در برابر آسیب بود.
زیستشناسی کوتیکول (غشای محافظی که اپیدرم برگ و شاخههای جوان و دیگر اندامهای گیاه که فاقد پوست بیرونی هستند میپوشاند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
The cuticle on the leaves of the plant helps prevent excess water loss.
کوتیکول روی برگهای گیاه به جلوگیری از از دست دادن آب اضافی کمک میکند.
The cuticle on the stem of the flower protects it from pathogens.
کوتیکول روی ساقهی گل از آن در برابر عوامل بیماریزا محافظت میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cuticle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cuticle