صفت تفضیلی:
more independentصفت عالی:
most independentمستقل، بیطرف، خودمختار
She wants to be independent of her parents.
او میخواهد از والدینش مستقل باشد.
The company hired independent auditors.
شرکت، حسابرسان مستقلی را به کار گرفت.
She is independent in her thinking.
او در تفکر متکی به خویش است.
to become independent
مستقل شدن
سیاست مستقل، ناوابسته، غیرحزبی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is one of the independents who may vote for our party.
او یکی از نمایندگان ناوابسته است که ممکن است به سود حزب ما رأی بدهد.
She decided to run as an independent candidate to avoid party pressures.
او تصمیم گرفت بهعنوان نامزد مستقل وارد انتخابات شود تا از فشارهای حزبی دور باشد.
two party-affiliated newspapers and three independent ones
دو روزنامهی وابسته به حزب و سه روزنامهی ناوابسته (مستقل)
an independent voter
رأیدهندهی ناوابسته (به احزاب یا دستهها)
مستقل، خودمختار (کشور)
an independent country
کشور مستقل
Scotland held a referendum to decide if it should be an independent country.
اسکاتلند، همهپرسیای برگزار کرد تا تصمیم بگیرد آیا باید کشور مستقلی باشد یا نه.
Many countries fought to become independent nations after colonial rule.
کشورهای زیادی پساز دوران استعمار برای تبدیل شدن به کشورهای مستقل مبارزه کردند.
مستقل، خودکفا (از لحاظ مالی)
John has always been independent, never asking anyone for money.
جان همیشه مستقل بوده و هیچوقت از کسی پول نمیخواست.
Many young adults strive to be self-sufficient before leaving home.
بسیاری از جوانان تلاش میکنند قبلاز ترک خانه، خودکفا باشند.
مستقل، آزاد، خودگردان (ناوابسته به سازمانی)
The magazine is independent, not affiliated with any major media company.
این مجله مستقل است و به هیچ شرکت بزرگ رسانهای وابسته نیست.
He works as an independent filmmaker and makes his own creative decisions.
او بهعنوان فیلمسازی مستقل کار میکند و خودش تصمیمات خلاقانهاش را میگیرد.
an independent retail store
مغازهی خردهفروشی خودگردان
زبانشناسی مستقل (جملهوارهای که میتواند بهتنهایی جملهای کامل باشد)
The teacher asked us to identify the independent clauses in the paragraph.
معلم از ما خواست جملات مستقل پاراگراف را شناسایی کنیم.
You can combine an independent clause with a dependent clause using a conjunction.
با استفاده از حرف ربط، میتوانید جملهوارهی مستقل را با جملهوارهی وابسته ترکیب کنید.
مستقل بودن از، آزاد بودن از، خودباش بودن
جدا از، سوای، علیرغم، فارغ از، مستقل از
صفت تفضیلی independent در زبان انگلیسی more independent است.
صفت عالی independent در زبان انگلیسی most independent است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «independent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/independent