آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Freewheeling

ˌfriːˈwiːlɪŋ ˌfriːˈwiːlɪŋ

معنی freewheeling | جمله با freewheeling

adjective

دارای کلاج جغجغه‌‌ای، دارای چرخک آزاد، آزاد چرخی، آزاد چرخ

adjective

(عامیانه) بی‌بند‌وبار، بی‌خیال، با بریز و بپاش بسیار، تن‌آسایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

His father was a freewheeling person

پدرش آدم بی‌بندوباری بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد freewheeling

  1. adjective cheerfully irresponsible

ارجاع به لغت freewheeling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freewheeling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freewheeling

لغات نزدیک freewheeling

پیشنهاد بهبود معانی