فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Slaphappy

ˈslæpˌhæpi ˈslæpˌhæpi

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: slap-happy

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

گیج، منگ، مشت‌مست (در اثر مشت خوردن و غیره)

The football player was so slaphappy after the collision that he couldn't remember where he was.

این بازیکن فوتبال پس از برخورد به‌قدری گیج بود که یادش نمی‌آمد کجاست.

The patient appeared slap-happy after the accident, exhibiting confusion and disorientation.

بیمار پس از تصادف منگ به نظر می‌رسید و گیجی و موقعیت‌‏ناآگاهی را از خود نشان می‌داد.

adjective informal

بی‌خیال، بی‌دغدغه، الکی‌خوش، شنگول، بی‌قید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The children ran around the park, slaphappy and full of energy, enjoying the sunny day to the fullest.

بچه‌ها دور پارک دویدند؛ بی‌دغدغه و پرانرژی بودند و از روز آفتابی نهایت لذت را بردند.

slaphappy personality

شخصیت الکی‌خوش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slaphappy

  1. adjective dazed
    Synonyms:
    puzzled groggy woozy dazzled befuddled bewildered hazy staggering staggered wobbly unsteady giddy tipsy punchy punch-drunk weak-kneed weak in the knees silly gaga senile

ارجاع به لغت slaphappy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slaphappy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slaphappy

لغات نزدیک slaphappy

پیشنهاد بهبود معانی