سرسری، شلخته، بیدقت، عجولانه، بیملاحظه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She gave a slapdash presentation without preparing her slides.
او ارائهای عجولانه، بدون آمادهسازی اسلایدهایش انجام داد.
The painting was beautiful, but the frame was made in a slapdash way.
نقاشی زیبا بود، اما قاب آن با بیدقتی ساخته شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slapdash» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slapdash