آخرین به‌روزرسانی:

Sloppy

ˈslɑːpi ˈslɒpi

صفت تفضیلی:

sloppier

صفت عالی:

sloppiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کثیف، درهم‌وبرهم، نامرتب، شلخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a sloppy student

شاگرد شورتی

Susan dresses sloppily.

سوسن شلخته‌وار لباس می‌پوشد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

sloppy writing

نگارش سرهم‌بندی‌شده

sloppy repair

تعمیر ناشیانه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sloppy

  1. adjective messy
    Synonyms:
    dirty untidy unkempt disheveled slovenly careless slapdash clumsy awkward botched poor mediocre inattentive not clean dingy muddy wet watery slushy sludgy splashy slipshod unthorough bedraggled tacky
    Antonyms:
    clean tidy neat orderly

سوال‌های رایج sloppy

صفت تفضیلی sloppy چی میشه؟

صفت تفضیلی sloppy در زبان انگلیسی sloppier است.

صفت عالی sloppy چی میشه؟

صفت عالی sloppy در زبان انگلیسی sloppiest است.

ارجاع به لغت sloppy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sloppy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sloppy

لغات نزدیک sloppy

پیشنهاد بهبود معانی