صفت تفضیلی:
sloppierصفت عالی:
sloppiestکثیف، درهموبرهم، نامرتب، شلخته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a sloppy student
شاگرد شورتی
Susan dresses sloppily.
سوسن شلختهوار لباس میپوشد.
sloppy writing
نگارش سرهمبندیشده
sloppy repair
تعمیر ناشیانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sloppy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sloppy