آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ آبان ۱۴۰۴

    Bespoke

    bɪˈspoʊk bɪˈspəʊk

    معنی bespoke | جمله با bespoke

    adjective

    سفارشی، شخصی‌سازی‌شده، اختصاصی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    bespoke engagement rings

    حلقه‌های نامزدی سفارشی

    The tailor created a bespoke suit for the customer.

    خیاط برای مشتری یک لباس سفارشی دوخت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bespoke

    1. verb to talk to an audience formally
      Synonyms:
      addrest lectured spoken
    1. verb to cause to be set aside, as for one's use, in advance
      Synonyms:
      booked reserved engaged
    1. verb be a signal for or a symptom of
      Synonyms:
      indicated implied signalled hinted marked shown betokened stipulated announced foretold attested witnessed cited argued discussed spoken asked requested quested pointed reserved arranged engaged exclaimed addrest accosted
    1. adjective (of clothing) custom-made
      Synonyms:
      tailored tailor-made made-to-order bespoken

    سوال‌های رایج bespoke

    معنی bespoke به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «bespoke» در زبان فارسی به «سفارشی»، «مطابق سفارش» یا «متناسب با درخواست مشتری» ترجمه می‌شود.

    این واژه یک صفت (adjective) است و برای توصیف محصول، کالا یا خدماتی به کار می‌رود که بر اساس نیاز، سلیقه یا درخواست ویژه‌ی مشتری طراحی و تولید شده‌اند، نه تولید انبوه.

    در صنعت مد و پوشاک، bespoke معمولاً برای لباس‌ها، کت‌وشلوارها، کفش‌ها و جواهرات استفاده می‌شود که کاملاً مطابق اندازه و خواست مشتری دوخته یا ساخته شده‌اند. به عنوان مثال، “He ordered a bespoke suit for the wedding” به این معناست که او یک کت‌وشلوار سفارشی برای مراسم عروسی سفارش داده است. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی توجه به جزئیات، کیفیت بالا و ارائه تجربه‌ی شخصی‌سازی‌شده است.

    در حوزه خدمات و صنایع دیگر، bespoke می‌تواند به طراحی داخلی، مبلمان، خودرو و حتی نرم‌افزار اشاره داشته باشد. برای نمونه، یک خودرو bespoke ممکن است با امکانات و طراحی خاص مشتری ساخته شود، یا یک نرم‌افزار bespoke برای نیازهای دقیق یک شرکت توسعه یافته باشد. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه فراتر از پوشاک است و به هر محصول یا خدمت منحصر به فرد قابل اعمال است.

    از دیدگاه بازاریابی و ارزش‌گذاری، محصولات bespoke ارزش بالاتری دارند زیرا کیفیت، انحصار و شخصی‌سازی آن‌ها باعث تمایز از محصولات معمولی و انبوه می‌شود. این مفهوم همچنین بیانگر تجربه لوکس، احترام به سلیقه فرد و توجه به جزئیات است، که برای مشتریان اهمیت زیادی دارد.

    در زبان عمومی و فرهنگی، bespoke به شکل استعاری نیز به کار می‌رود و می‌تواند به معنای «منطبق با نیاز خاص» یا «طراحی شده برای موقعیت ویژه» باشد. به عنوان مثال، “They offered a bespoke solution to the client’s problem” یعنی آن‌ها یک راه‌حل سفارشی و مخصوص برای مشکل مشتری ارائه کردند.

    «bespoke» واژه‌ای است که مفهوم سفارشی، شخصی‌سازی‌شده و متناسب با نیازهای خاص را منتقل می‌کند. این واژه در مد، خدمات، صنایع مختلف و حتی به شکل استعاری کاربرد دارد و نشان می‌دهد که محصولات یا خدمات می‌توانند به شکلی منحصربه‌فرد و مطابق با خواست مشتری طراحی شوند.

    ارجاع به لغت bespoke

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bespoke» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bespoke

    لغات نزدیک bespoke

    • - bespeak
    • - bespectacled
    • - bespoke
    • - bespoken
    • - bespread
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.