آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

خاموش به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / khaamoosh /

off, turned off, switched off

off

turned off

switched off

بی‌نور، بی‌فروغ

برای صرفه‌جویی بخاری‌ها را خاموش کردند.

They switched off the heaters as an economy measure.

آتشفشان خاموش (غیرفعال)

a dead volcano

صفت
فونتیک فارسی / khaamoosh /

quiet, silent, quiescent, mute, speechless, still, dormant, slumberous, dumb, tight lipped, mum, soundless, quietly, dead, inarticulate, extinct

quiet

silent

quiescent

mute

speechless

still

dormant

slumberous

dumb

tight lipped

mum

soundless

quietly

dead

inarticulate

extinct

ساکت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

چرا خاموش هستی؟

why are you quiet?

خاموش نشستم.

I sat quietly.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خاموش

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:

سوال‌های رایج خاموش

خاموش به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «خاموش» در زبان انگلیسی به off، silent یا inactive ترجمه می‌شود؛ بسته به بافت جمله، واژه‌هایی مانند mute، extinguished یا calm نیز ممکن است به‌عنوان معادل مناسب به کار روند.

خاموش، مفهومی است که هم در حوزه‌ی فنی و تکنولوژیک معنا دارد، هم در عرصه‌های احساسی، اجتماعی و حتی فلسفی. از دیدگاه ساده‌ی روزمره، خاموش بودن به معنای قطع عملکرد یک وسیله یا پایان یافتن یک فعالیت است. مثلاً وقتی می‌گوییم «چراغ خاموش است»، یعنی منبع نوری فعال نیست. اما فراتر از این کاربردهای سطحی، واژه‌ی خاموش بار معنایی عمیق‌تری دارد که در ادامه به آن پرداخته می‌شود.

در فناوری و ابزارهای الکترونیکی، خاموش به معنای غیرفعال شدن یا متوقف شدن کار دستگاه است. دکمه‌ی «off» روی کنترل تلویزیون، یا گزینه‌ی «shut down» در رایانه‌ها، نمونه‌هایی از کاربرد این مفهوم‌اند. خاموش بودن گاه به معنای حفظ انرژی، جلوگیری از آسیب یا آماده‌سازی برای تعمیر است. همچنین در دستگاه‌های صوتی، خاموشی ممکن است به معنای بی‌صدا کردن (mute) باشد که نوعی مدیریت بر شدت تأثیرپذیری کاربر از محیط است.

از منظر انسانی و احساسی، خاموش بودن ممکن است به حالتی از درون‌گرایی یا انفعال اشاره داشته باشد. فردی که «خاموش» توصیف می‌شود، ممکن است کم‌حرف، گوشه‌گیر یا درون‌نگر باشد. این سکوت می‌تواند معنادار و هوشمندانه باشد یا ناشی از خستگی، دلگیری یا حتی بی‌تفاوتی. خاموشی در روابط اجتماعی گاهی نشان از خشم فروخورده، گاه نشانه‌ی احترام و تأمل، و گاه بیانگر نوعی نادیده‌گیری حساب‌شده است.

در ادبیات و هنر، خاموشی اغلب با سکوت، مرگ، آرامش یا گذر زمان پیوند دارد. شاعران، نویسندگان و نقاشان از «خاموشی» برای توصیف لحظات پایانی زندگی، شب، یا لحظات مراقبه و تنهایی استفاده می‌کنند. «شعله‌ی خاموش» می‌تواند نمادی از پایان عشق یا از بین رفتن امید باشد. در عین حال، خاموشی ممکن است بستری برای شروع دوباره باشد؛ خاموش کردن موتور یک ماشین، گاه پیش‌درآمدی برای روشن کردن مجدد آن با قدرتی بیشتر است.

خاموش نه‌تنها یک واژه‌ی کاربردی و فنی است، بلکه بار معنایی فرهنگی و روان‌شناختی قابل توجهی دارد. در دنیایی پر از سر و صدا، خاموشی می‌تواند یک موهبت باشد؛ فرصتی برای بازگشت به درون، برای اندیشیدن، و برای دور شدن از هیاهو. خاموشی گاهی فریاد بی‌صدایی است که باید با دقت و احترام شنیده شود.

ارجاع به لغت خاموش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خاموش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خاموش

لغات نزدیک خاموش

پیشنهاد بهبود معانی