خاموش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • بی‌نور، بی‌فروغ
  • فونتیک فارسی

    khaamoosh
  • صفت
    off, turned off, switched off
    • - برای صرفه‌جویی بخاری‌ها را خاموش کردند.

    • - They switched off the heaters as an economy measure.
    • - آتشفشان خاموش (غیرفعال)

    • - a dead volcano
  • ساکت
  • فونتیک فارسی

    khaamoosh
  • صفت
    quiet, silent, quiescent, mute, speechless, still, dormant, slumberous, dumb, tight lipped, mum, soundless, quietly, dead, inarticulate, extinct
    • - چرا خاموش هستی؟

    • - why are you quiet?
    • - خاموش نشستم.

    • - I sat quietly.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خاموش

ارجاع به لغت خاموش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خاموش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خاموش

لغات نزدیک خاموش

پیشنهاد بهبود معانی