با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Downs

    ˈdaʊnz daʊnz
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      downed

    • شکل سوم:

      downed

    • وجه وصفی حال:

      downing

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun plural
    انگلیسی بریتانیایی دشت‌ها، مراتع

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The children ran freely across the rolling downs.
    - بچه‌ها بدون محدودیت در دشت‌ها دویدند.
    - The downs were a perfect spot for a weekend hike.
    - مراتع مکان مناسبی برای گردش آخرهفته بود.
    noun
    جغرافیا داونز (دو رشته تپه‌های موازی و چمن‌پوش در جنوب شرقی انگلیس که یکی را داونز شمالی و دیگری را دوانز جنوبی می‌نامند.)
    - Wildlife thrives in the protected areas of the Downs.
    - حیوانات وحشی در مناطق حفاظت‌شده‌ی داونز رشد می‌کنند.
    - The Downs are known for their rolling hills and lush greenery.
    - داونز به‌خاطر تپه‌های شیب‌دار و فضای سبز شادابش معروف است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد downs

    1. noun Fine soft dense hair (as the fine short hair of cattle or deer or the wool of sheep or the undercoat of certain dogs)
      Synonyms: downgrades, piles, furs, downfalls, feathers, descents, fluffs
    2. verb Drink down entirely
      Synonyms: decks, floors, refines, kills, overturns, upsets, overpowers, prostrates, vanquishes, overthrows, levels, conquers, grounds, topples, throws, trips, tackles, flattens, subdues, polishes, pops, drops
      Antonyms: elevates, lifts, raises
    3. verb Eat immoderately
      Synonyms: wolfs, consumes, swills, gulps, gobbles, bolts, devours
    4. verb Shoot at and force to come down
      Synonyms: lands

    Idioms

    • ups and downs

      پستی‌و‌بلندی، فرازونشیب، بالاوپایین، فرازوفرود

    ارجاع به لغت downs

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «downs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/downs

    لغات نزدیک downs

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند