آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Grounds

    ɡrɑʊndz ɡrɑʊndz

    گذشته‌ی ساده:

    grounded

    شکل سوم:

    grounded

    وجه وصفی حال:

    grounding

    معنی grounds | جمله با grounds

    noun plural C2

    زمین، منطقه، اراضی، محوطه

    We strolled around the hospital grounds.

    در محوطه‌ی بیمارستان پرسه می‌زدیم.

    sports grounds

    زمین‌های ورزشی

    noun plural countable

    علت، دلیل، بهانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    She had been freed on humanitarian grounds.

    او به‌دلیل مسائل انسان‌دوستانه آزاد شد.

    Surely these statistics give grounds for optimism.

    مطمئناً این آمارها دلیلی برای خوش‌بینی هستند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد grounds

    1. noun estate, domain
      Synonyms:
      land area property territory realm domain zone district spot tract lot premises holding fields environs acreage terrain habitat gardens country campus sphere terrace
    1. noun basis, premise
      Synonyms:
      reason cause base foundation motive excuse justification argument proof groundwork factor account information evidence antecedent rationale root occasion inducement footing pretext infrastructure bedrock substratum underpinning premise info goods testimony demonstration determinant dope straight stuff numbers call seat wherefore why chapter and verse trial whyfor
    1. noun sediment
      Synonyms:
      residue deposit settlings dregs lees leavings precipitate precipitation grouts

    لغات هم‌خانواده grounds

    • noun
      ground, underground, grounding, grounds
    • adjective
      groundless, underground, grounded
    • verb - transitive
      ground
    • adverb
      underground

    سوال‌های رایج grounds

    گذشته‌ی ساده grounds چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده grounds در زبان انگلیسی grounded است.

    شکل سوم grounds چی میشه؟

    شکل سوم grounds در زبان انگلیسی grounded است.

    وجه وصفی حال grounds چی میشه؟

    وجه وصفی حال grounds در زبان انگلیسی grounding است.

    ارجاع به لغت grounds

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «grounds» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grounds

    لغات نزدیک grounds

    • - groundnut
    • - groundpine
    • - grounds
    • - grounds for complaint
    • - groundsel
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.