با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Justification

ˌdʒʌstɪfɪˈkeɪʃn ˌdʒʌstɪfɪˈkeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    justifications

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun C2
دلیل موجه، دلیل، عذر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun
توجیه
- in justification for/of
- در توجیه
noun
(چاپ) فاصله‌بندی
noun
(مذهب) مبرا بودن از گناه، منزه بودن، پاک بودن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد justification

  1. noun reason, excuse
    Synonyms: absolution, account, acquittal, advocacy, answer, apologia, apology, approval, argument, basis, confirmation, defense, exculpation, exoneration, explanation, extenuation, grounds, idea, mitigation, palliation, palliative, plea, pretext, raison d’être, rationale, rationalization, rebuttal, redemption, reply, response, salvation, sanctification, song and dance, story, support, validation, vindication, warrant, whatfor, wherefore, whitewashing, whole idea, why and wherefore

لغات هم‌خانواده justification

ارجاع به لغت justification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «justification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/justification

لغات نزدیک justification

پیشنهاد بهبود معانی