گذشتهی ساده:
accountedشکل سوم:
accountedسومشخص مفرد:
accountsوجه وصفی حال:
accountingشکل جمع:
accountsحساب (بانکی)
همچنین میتوان از bank account هم استفاده کرد.
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
What is the balance of my account?
ماندهی حساب من چیست؟
He transferred the money into his savings account.
او پول را به حساب پساندازش منتقل کرد.
a bank account
حساب بانکی
شرح، توصیف، روایت، گزارش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
There were accounts of the crime in the papers.
شرح جنایت در روزنامهها درج شده بود.
He gave a detailed account of what had happened.
او آنچه را که رخ داده بود به تفصیل شرح داد.
I do not believe his account.
توضیح او را باور نمیکنم.
حساب (برای خرید نسیه یا قسطی توسط مشتری)
I have a charge account with this store.
در این مغازه حساب نسیه دارم.
They opened an account at the electronics store for bulk purchases.
آنها برای خرید عمده در فروشگاه لوازم الکترونیکی حسابی باز کردند.
مشتری (تجاری)
This company is one of our best accounts.
این شرکت یکی از بهترین مشتریهای ماست.
The company just landed a major international account.
شرکت بهتازگی مشتری بزرگ بینالمللی جذب کرده است.
حساب کاربری
He forgot the password to his Instagram account.
رمز عبور حساب اینستاگرامش را فراموش کرد.
You need to create an account to use this app.
برای استفاده از این اپلیکیشن باید حساب کاربری بسازید.
اهمیت، ارزش، تأثیر
He considered our complaint of absolutely no account.
او اصلاً به شکایت ما اهمیت نداد.
His background was of little account to the hiring manager.
پیشینهاش برای مدیر استخدام اهمیت چندانی نداشت.
a thing of small account
چیز کماهمیت (ارزش)
صورتحساب، گزارش مالی
He submitted an account of his expenditures.
صورتحساب مخارج خود را ارائه داد.
They submitted their annual accounts to the tax office.
آنها گزارشهای مالی سالانهی خود را به ادارهی مالیات ارائه دادند.
محسوب شدن، در نظر گرفته شدن، قلمداد شدن، دانستن، تلقی شدن، شناخته شدن، به شمار آمدن
He was accounted a good painter.
او نقاش خوبی به شمار میآمد.
The theory was accounted revolutionary at the time.
این نظریه در آن زمان انقلابی محسوب میشد.
His effort accounted for the success of the team.
کوشش او موجب موفقیت تیم بود.
Carpets account for a major part of our non-oil exports.
فرش بخش عمدهی صادرات غیرنفتی ما را تشکیل میدهد.
توجیه کردن، توضیح دادن، پاسخگو بودن، مسئولیت چیزی را بر عهده گرفتن
Can she account for her actions?
آیا میتواند رفتار خود را توجیه کند؟
The company must account for every cent spent.
شرکت باید برای تکتک هزینهها توضیح بدهد.
Someday, he will account for his crime.
روزی تقاص جنایت خود را پس خواهد داد.
از بین بردن، منهدم کردن، نابود کردن، کشتن، ساقط کردن، حذف کردن
he accounted for five of the enemy
او پنج نفر از دشمنان را کشت.
Our submarine accounted for two enemy vessels in the area.
زیردریایی ما دو ناو دشمن را در آن منطقه منهدم کرد.
تشکیل دادن، شامل بودن، اختصاص داشتن، سهم داشتن، در بر گرفتن
توضیح دادن، نشان دادن، حاکی بودن، دال بر چیزی بودن، دلیل چیزی بودن
از بین بردن، نابود کردن، کشتن، به هلاکت رساندن، از پا درآوردن، منهدم کردن
پاسخگو بودن
حساب بانکی
حساب (بانکی) مشترک
شرح دادن، گزارش دادن
شرح/گزارش مفصل
شرح/گزارش جامع و کامل
افتتاح حساب جاری
1- توضیح خواستن 2- توبیخ کردن
بهطور نسیه، قسطی، بهعنوان بیعانه
به خاطر کسی، از سوی کسی، به حساب کسی دیگر
به حساب آوردن، مورد توجه قرار دادن، متوجه شدن
بهرهگیری کردن، استفاده بردن از
(بانکداری) حساب جاری
حساب سپردهی دیداری (عندالمطالبه)
خلاصهی حساب، سیاهه
(انگلیس) حساب نسیه (در فروشگاهها و غیره)، اعتبار خرید قسطی
حساب پایاپای بانکها، حساب تهاتری بانکها
حساب هزینهی تمامشده، حساب برآورد هزینه
(حسابداری) حساب بستانکار
give a good account of oneself
خوب عمل کردن، خوب کار کردن، خوب ظاهر شدن
تحت هیچ شرایطی، بههیچعنوان، بههیچوجه، بههیچروی، ابداً، هرگز
کلمهی Account در زبان فارسی به «حساب» ترجمه میشود.
کلمهی «حساب» در زبان انگلیسی با واژهی Account معادل است و در زمینههای مختلفی بهکار میرود. این واژه در سادهترین تعریف، به ابزاری برای نگهداری، پیگیری و ثبت اطلاعات مالی، کاربری یا حتی رفتاری اشاره دارد. در زندگی روزمره، از حساب بانکی گرفته تا حسابهای کاربری در شبکههای اجتماعی و خدمات آنلاین، همگی نمونههایی از این کاربرد متنوع هستند. گستردگی معنای «Account» باعث شده است که در حوزههای مالی، فناوری، مدیریتی، و حتی ارتباطات فردی، نقش کلیدی ایفا کند.
در زمینهی مالی، واژهی Account معمولاً به «حساب بانکی» اشاره دارد. این نوع حسابها امکان ذخیرهسازی و انتقال پول، دریافت خدمات بانکی، پرداخت قبوض، مدیریت درآمد و هزینهها را فراهم میکنند. افراد و شرکتها بسته به نیاز خود از انواع مختلف حسابها مانند حساب جاری، حساب پسانداز، حساب ارزی یا حساب مشترک استفاده میکنند. علاوهبر این، هر حساب بانکی دارای یک شمارهی منحصربهفرد و مشخصات هویتی صاحب آن است که امکان ردیابی و امنیت بیشتر را فراهم میسازد.
در دنیای دیجیتال، Account به معنای «حساب کاربری» بهکار میرود. هنگام استفاده از یک وبسایت، اپلیکیشن یا پلتفرم خاص، کاربران نیاز به ایجاد یک حساب دارند تا بتوانند اطلاعات خود را ذخیره کرده، تنظیمات شخصیسازی شده اعمال کنند و به خدمات اختصاصی دسترسی پیدا کنند. این حسابها معمولاً شامل نام کاربری، گذرواژه، ایمیل، و گاهی اطلاعات بیشتر برای امنیت هستند. حفظ امنیت حسابهای دیجیتال از طریق احراز هویت دومرحلهای و رمزگذاری، یکی از چالشهای مهم دنیای فناوری محسوب میشود.
در کاربردهای رسمیتر، Account میتواند به معنای «گزارش» یا «توضیح» نیز تعبیر شود. برای مثال، عبارت «give an account of» به معنای ارائهی توضیح یا گزارش دربارهی یک رویداد یا عملکرد است. این معنا در سازمانها، جلسات رسمی و گزارشدهی مدیریتی بسیار رایج است. همچنین در متون حقوقی و مدیریتی، حسابدهی (Accountability) از مفاهیم بنیادین بهشمار میرود که به پاسخگو بودن فرد یا نهاد در قبال تصمیمها و عملکردهایش اشاره دارد.
در حوزهی حسابداری و تحلیل مالی، Account نهتنها به عنوان یک واحد مستقل در دفتر کل بهکار میرود، بلکه یکی از ارکان مهم برای پایش وضعیت مالی یک سازمان است. هر حساب نمایانگر یک دستهبندی مشخص از داراییها، بدهیها، درآمدها یا هزینههاست. تحلیل دقیق حسابها به تصمیمگیری بهتر، بودجهبندی و شناسایی روندهای مالی کمک میکند. بدون وجود حسابهای ساختاریافته و ثبت دقیق تراکنشها، سازمانها نمیتوانند عملکرد خود را ارزیابی کرده یا آیندهنگری مالی انجام دهند.
گذشتهی ساده account در زبان انگلیسی accounted است.
شکل سوم account در زبان انگلیسی accounted است.
شکل جمع account در زبان انگلیسی accounts است.
وجه وصفی حال account در زبان انگلیسی accounting است.
سومشخص مفرد account در زبان انگلیسی accounts است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «account» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/account