امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Consideration

    kənˌsɪdəˈreɪʃn kənˌsɪdəˈreɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      considerations

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun B2
    ملاحظه، رسیدگی، توجه، مراعات

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - after much consideration, we decided to...
    - پس از تفکر زیاد تصمیم گرفتیم که ...
    - This matter requires further consideration.
    - این مطلب مستلزم تعمق بیشتری است.
    - to show consideration for others
    - ملاحظه‌ی دیگران را کردن
    - out of consideration for his elderly parents
    - به‌دلیل رعایت حال والدین سالخورده‌اش
    - Money is an important consideration in this case.
    - در این مورد پول عامل مهمی است.
    - They came up with two considerations both of which were proven to be wrong.
    - آن‌ها دو نظریه ارائه دادند که هر دو غلط از آب درآمد.
    - I will do it for you for a small consideration.
    - در مقابل اجرت کمی این کار را برایتان انجام خواهم داد.
    - Cost is of no consideration.
    - هزینه مهم نیست.
    نمونه‌جمله‌های بیشتر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد consideration

    1. noun mental analysis
      Synonyms:
      thinking thought study attention concentration consideration reflection deliberation examination review scrutiny regard discussion debate contemplation application forethought cogitation
      Antonyms:
      disregard neglect omission failure ignorance thoughtlessness negligence heedlessness disrespect
    1. noun concern; something mentally examined
      Synonyms:
      thought idea problem issue point concern trouble situation state incident occasion development factor plan proposal judgment evidence fancy puzzle perplexity scope extent magnitude emergency exigency items occurrence estate notion particulars minutiae
      Antonyms:
      omission
    1. noun high regard
      Synonyms:
      respect esteem favor kindness considerateness thoughtfulness concern solicitude attentiveness awareness heed heedfulness mindfulness friendliness tolerance forbearance mercy kindliness estimation tact
      Antonyms:
      disregard disdain
    1. noun payment
      Synonyms:
      wage salary fee reward commission remuneration payback percentage tip perk recompense commish perquisite baksheesh something to sweeten pot
      Antonyms:
      debt

    Collocations

    • in consideration of

      1- به واسطه‌ی، به دلیل، به خاطر 2- در مقابل، در پاداش

    • take into consideration

      در نظر گرفتن، به حساب آوردن، مورد مطالعه قرار دادن

    Idioms

    • take into consideration

      در نظر گرفتن، به حساب آوردن، مورد مطالعه قرار دادن

    لغات هم‌خانواده consideration

    ارجاع به لغت consideration

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «consideration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consideration

    لغات نزدیک consideration

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی