گذشتهی ساده:
occasionedشکل سوم:
occasionedسومشخص مفرد:
occasionsوجه وصفی حال:
occasioningشکل جمع:
occasionsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گاه و بیگاه، گهگاه، بعضی اوقات، چند وقت یکبار
به مناسبت، بهخاطر، در هنگام (روی دادن چیزی)
از فرصت استفاده کردن
اگر موقعیت ایجاب کند (فرصتی پدیدار شود)
اگر فرصتی دست بدهد
اگر فرصت دست بدهد
از فرصت استفاده کردن، از عهده بر آمدن
از فرصت استفاده کردن، حق چیزی را ادا کردن، خوب از عهده برآمدن
کار خود را خوب انجام دادن، از عهدهی برخورد با چیزی بر آمدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «occasion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/occasion