آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ آذر ۱۴۰۲

    Occasion

    əˈkeɪʒn əˈkeɪʒn

    گذشته‌ی ساده:

    occasioned

    شکل سوم:

    occasioned

    سوم‌شخص مفرد:

    occasions

    وجه وصفی حال:

    occasioning

    شکل جمع:

    occasions

    معنی occasion | جمله با occasion

    noun countable B2

    فرصت، مورد، موقع، وهله، فرصت مناسب

    on the next occasion

    در فرصت بعدی

    He used the occasion to express his criticisms.

    او از فرصت استفاده کرد و انتقادات خود را بیان کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I never had the occasion to meet him.

    هرگز فرصت ملاقات او دست نداد.

    He wears a tie only on special occasions.

    او فقط در مواقع به‌ خصوصی کراوات می‌زند.

    I would like to take the occasion to thank my kind hosts.

    می‌خواهم از فرصت استفاده کرده و از میزبانان مهربانم سپاس‌گزاری کنم.

    noun uncountable

    تصادف، سبب، علت، موجب، دلیل، باعث، رخداد، اتفاق، واقعه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    A chance meeting was the occasion of the renewal of their friendship.

    یک ملاقات تصادفی موجب تجدید دوستی آن‌ها شد.

    The storm occasioned another delay in our plans.

    طوفان موجب تأخیر دیگری در برنامه‌های ما شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    An inspiring teacher was the occasion for her great achievements in science.

    یک معلم الهام‌گر سبب دستیابی‌های عظیم او در علوم شد.

    What's the occasion for this banquet?

    این سور برای چه داده می‌شود؟

    noun countable

    وقت به‌خصوص، هنگام رویداد، زمان رخداد چیزی، موقعیت، مناسبت، رویداد، جشن

    a happy occasion

    رویداد مسرت‌انگیز

    This is not an occasion for joking.

    حالا وقت شوخی نیست.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    on the occasion of his daughter's wedding

    به مناسبت ازدواج دخترش

    verb - transitive

    موجب شدن، باعث شدن، انگیختن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد occasion

    1. noun chance
      Synonyms:
      opportunity possibility time moment opening incident occurrence excuse need demand use convenience show shot season instant break
    1. noun reason, cause
      Synonyms:
      cause motive purpose inducement motivation excuse basis ground grounds justification necessity circumstance antecedent foundation influence obligation determinant warrant right call incident prompting provocation
    1. noun event, happening
      Synonyms:
      happening occurrence incident experience thing episode time moment circumstance affair scene goings-on celebration instant go milestone milepost while
    1. verb make happen, bring about
      Synonyms:
      cause create produce effect generate bring about lead to induce elicit provoke originate inspire engender evoke prompt give rise to do influence move persuade breed work up muster hatch

    Collocations

    on occasion

    گاه و بیگاه، گهگاه، بعضی اوقات، چند وقت یکبار

    on the occasion of

    به مناسبت، به‌خاطر، در هنگام (روی دادن چیزی)

    take the occasion

    از فرصت استفاده کردن

    Idioms

    if the occasion arises

    اگر موقعیت ایجاب کند (فرصتی پدیدار شود)

    اگر فرصتی دست بدهد

    اگر فرصت دست بدهد

    be equal to the occasion

    از فرصت استفاده کردن، از عهده بر آمدن

    rise to the occasion

    از فرصت استفاده کردن، حق چیزی را ادا کردن، خوب از عهده برآمدن

    کار خود را خوب انجام دادن، از عهده‌ی برخورد با چیزی بر آمدن

    لغات هم‌خانواده occasion

    noun
    occasion
    adjective
    occasional
    adverb
    occasionally

    سوال‌های رایج occasion

    گذشته‌ی ساده occasion چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده occasion در زبان انگلیسی occasioned است.

    شکل سوم occasion چی میشه؟

    شکل سوم occasion در زبان انگلیسی occasioned است.

    شکل جمع occasion چی میشه؟

    شکل جمع occasion در زبان انگلیسی occasions است.

    وجه وصفی حال occasion چی میشه؟

    وجه وصفی حال occasion در زبان انگلیسی occasioning است.

    سوم‌شخص مفرد occasion چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد occasion در زبان انگلیسی occasions است.

    ارجاع به لغت occasion

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «occasion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/occasion

    لغات نزدیک occasion

    • - ocarina
    • - Occam's razor
    • - occasion
    • - occasional
    • - occasional twinge
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.