گهگاه، گاهوبیگاه، بعضی از اوقات
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I visit him occasionally.
گهگاه او را ملاقات میکنم.
Employees may occasionally receive bonus payments
کارمندان گاهی اوقات ممکن است پاداش بگیرند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «occasionally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/occasionally