آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ آبان ۱۴۰۴

    Occasionally

    əˈkeɪʒnəli əˈkeɪʒnəli

    معنی occasionally | جمله با occasionally

    adverb B2

    گه‌گاه، گاه‌و‌بیگاه، بعضی از اوقات

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    I visit him occasionally.

    گه‌گاه او را ملاقات می‌کنم.

    Employees may occasionally receive bonus payments

    کارمندان گاهی اوقات ممکن است پاداش بگیرند

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد occasionally

    1. adverb every now and then
      Synonyms:
      sometimes now and again once in a while from time to time at times every so often periodically irregularly sporadically at intervals on occasion infrequently seldom at random once or twice hardly uncommonly once in a blue moon
      Antonyms:
      usually frequently regularly constantly always steadily

    لغات هم‌خانواده occasionally

    noun
    occasion
    adjective
    occasional
    adverb
    occasionally

    سوال‌های رایج occasionally

    معنی occasionally به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی occasionally در زبان فارسی به «گاه‌به‌گاه»، «گاهی»، «هر از چندگاهی» یا «به‌صورت گاه‌وبیگاه» ترجمه می‌شود.

    این واژه قیدی است که بسامد وقوع یک عمل یا رویداد را نشان می‌دهد؛ یعنی چیزی نه همیشه رخ می‌دهد، نه به‌کلی نادر است، بلکه در فواصل زمانی نامنظم و با تکرار کم اتفاق می‌افتد. این مفهوم در زبان انگلیسی برای بیان موقعیت‌هایی به کار می‌رود که رخداد آن‌ها ثابت، منظم یا دائمی نیست.

    در کاربرد روزمره، occasionally برای بیان فعالیت‌هایی به کار می‌رود که فرد گاهی انجام می‌دهد؛ مانند تفریح، سفرهای کوتاه، تماس با دوستان یا پرداختن به سرگرمی‌های خاص. این واژه نوعی بی‌نظمی طبیعی را در زمان‌بندی نشان می‌دهد و بر این نکته تأکید می‌کند که عمل مورد نظر بخشی از روال همیشگی زندگی نیست، اما به طور کامل حذف‌شده نیز محسوب نمی‌شود. بنابراین، استفاده از occasionally نوعی بیان دقیق و مودبانه درباره‌ی میزان تکرار امور است.

    در متون رسمی و علمی، occasionally می‌تواند برای توصیف رفتارها، شرایط یا پدیده‌هایی به کار رود که در مطالعات میدانی، گزارش‌های تخصصی یا مشاهدات آماری با بسامد کم رخ می‌دهند. این کاربرد به پژوهشگران اجازه می‌دهد تا بین وقوع نادر (rarely) و وقوع معمول (usually) تمایز برقرار کنند. به عبارت دیگر، occasionally به عنوان یک شاخص آماریِ کیفی، توصیفی قابل اتکا از روندهای غیرمداوم ارائه می‌دهد.

    از نظر ارتباطات انسانی، occasionally کاربرد مهمی در انتقال لحنی متعادل و انعطاف‌پذیر دارد. بیان اینکه فرد occasionally کاری را انجام می‌دهد، اغلب نشان‌دهنده‌ی نوعی تعادل میان علاقه و ضرورت است. برای مثال، فرد ممکن است بگوید «من occasionally ورزش می‌کنم»، که هم علاقه‌ی او را نشان می‌دهد و هم محدودیت زمانی یا اولویت‌های دیگر را بازتاب می‌دهد. این واژه در تعاملات رسمی نیز لحنی نرم و غیرقطعی ایجاد می‌کند و از قطعیت‌های غیرضروری دوری می‌نماید.

    occasionally واژه‌ای است که مفهوم «تکرار کم اما واقعی» را به شکلی دقیق و ظریف بیان می‌کند. این واژه علاوه بر کاربردهای روزمره، در حوزه‌های علمی، ادبی و ارتباطی نیز نقش مهمی در دقت‌ بخشیدن به معنا دارد. استفاده از آن اجازه می‌دهد تا فرد یا نویسنده، بدون ایجاد اغراق یا ابهام، بسامد یک رفتار یا رویداد را روشن سازد و این موضوع آن را به یکی از قیدهای پرکاربرد و ارزشمند در زبان انگلیسی تبدیل کرده است.

    ارجاع به لغت occasionally

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «occasionally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/occasionally

    لغات نزدیک occasionally

    • - occasional twinge
    • - occasionalism
    • - occasionally
    • - occident
    • - occidental
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    k keep your eyes peeled knack hindi concern hibernal high and mighty hilarious the outset reach out genuine interest genuine polluter intentionality belonging کشکول کوشک ساعد تهدیدآمیز تحکم تحکیم لحاف محفل ماسک معمول مطبوع مطبوعات مجزا محال محجر
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.