آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ مرداد ۱۴۰۴

    Regularly

    ˈreɡ·jə·lər·li ˈreɡjələli

    معنی regularly | جمله با regularly

    adverb

    اغلب، غالبا، به‌کرات

    The shop is regularly inspected for quality control.

    این فروشگاه مکرراً برای کنترل کیفیت بازرسی می‌شود.

    This bus route is regularly used by students.

    این مسیر اتوبوس غالباً توسط دانشجویان استفاده می‌شود.

    adverb B1

    به‌‌طور منظم، در فواصل مساوی، به‌طور مرتب، مرتباً

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The buses arrive regularly every 15 minutes.

    اتوبوس‌ها به‌طور منظم هر ۱۵ دقیقه یک‌بار می‌رسند.

    We meet regularly every Monday morning.

    ما به‌طور مرتب هر دوشنبه صبح ملاقات می‌کنیم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد regularly

    1. adverb in an expected or customary manner; for the most part
      Synonyms:
      usually generally normally typically often frequently commonly routinely habitually consistently customarily naturally on-a-regular-basis
      Antonyms:
      irregularly
    1. adjective as a matter of usual practice
      Synonyms:
      usually commonly ordinarily frequently routinely habitually repeatedly customarily conventionally as a matter of course as-a-rule systematically automatically religiously faithfully punctually orthodoxly mechanically right along unchangingly tirelessly recurrently without once missing
    1. adjective with little or no deviation
      Synonyms:
      always constantly continually invariably typically daily hourly weekly monthly annually seasonally periodically evenly exactly steadily ceaselessly incessantly perpetually rhythmically normally methodically monotonously mechanically cyclically redundantly at regular intervals over and over again time-and-time-again day after day like-clockwork day in and day out diurnally unbrokenly
      Antonyms:
      irregularly unevenly erratically

    لغات هم‌خانواده regularly

    • noun
      regular, regularity, regularization
    • adjective
      regular
    • verb - transitive
      regularize
    • adverb
      regularly

    ارجاع به لغت regularly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «regularly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regularly

    لغات نزدیک regularly

    • - regularize
    • - regularizer
    • - regularly
    • - regulate
    • - regulater
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.